responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 103

و پاهايشان بعكس بريده شود و يا از آنمحل تبعيد شوند «نفاه من بلده:

اخرجه منه و سيّره الى غيره» اين لفظ فقط يكبار در كلام اللّه آمده است.

نقب‌: سوراخ كردن. راغب گويد: نقب در ديوار و پوست مانند ثقب (سوراخ كردن) است در چوب.

فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ‌ نَقْباً كهف: 97. يعنى نتوانستند از آن سدّ بالا روند و نتوانستند آنرا سوراخ كنند طبرسى آنرا سوراخ وسيع و نيز راهيكه در كوه است گفته است.

وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ‌ ق: 36.

تَنْقِيب‌: بمعنى سير كردن و راه رفتن است در مفردات گفته: «نَقَّبَ‌ القوم: ساروا» طبرسى گويد: تنقيب باز كردن راهى است كه صلاحيت رفتن دارد و در شعر امرؤ القيس بمعنى مسافرت است كه گويد:

لقد نَقَّبْتُ‌ فى الآفاق حتّى‌

 

رضيت من الغنيمة بالاياب‌

 

در آفاق مسافرت كردم تا جائيكه غنيمت را در بازگشتن دانستم. ظاهرا مراد از آيه راهها باز كردن است يعنى: چه بسيار قويتر از آنها را كه هلاك گردانديم و آنها در سرزمين‌ها راهها باز كردند (و يا در بلاد مسافرتها كردند) آيا فرارى از هلاك داشتند؟

وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً مائده:

12. نقيب القوم كسى است كه از احوال و از وضع قوم مطّلع است و وضع آنها را جستجو ميكند، گوئى اسرار آنها را سوراخ كرده و پى ميبرد راغب گويد: «النَّقِيبُ‌: الباحث عن القوم و عن أحوالهم» ظاهرا مراد از آن در آيه سرپرست است نظير امامان- عليهم السّلام در امت اسلامى يعنى از بنى اسرائيل پيمان اكيد گرفتيم كه بدستور دين عمل كنند و در ميان آنها دوازده سرپرست و پيشوا بر انگيختيم، ظاهرا آنها رؤساء اسباط دوازده گانه بنى اسرائيل بوده‌اند و «بَعَثْنا» نشان‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 103
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست