كديه چنانكه طبرسى و راغب گفته صلابت زمين است كه چاه كن چون بآنجا
رسيد مىبيند كه از جوشيدن آب مانع است «اكدىفلان: قطع العطاء و بخل» يعنى آيا ديدى آنكس را كه از حق رو گرداند و
كمى انفاق كرد و قطع نمود؟ اين لفظ فقط يكبار در قرآن يافته است. در مصباح گفته:
«الْكَدْيَةُ: الارض الصلبة».
كذب: (بر
وزن وزر، و كتف) دروغ گفتن. صحاح و قاموس و اقرب و غيره هر دو وزن را مصدر
گفتهاند ولى استعمال قرآن نشان ميدهد كه كذب (بر وزن وزر) مصدر است مثلوَ إِنْ يَكُكاذِباًفَعَلَيْهِكَذِبُهُغافر:
28. و
كذب (بر وزن كتف) اسم مصدر است بمعنى دروغ مثليَفْتَرُونَ عَلَى
اللَّهِالْكَذِبَنساء: 50. چون كذب مفعول يفترون
است لذا اسم است نه مصدر يعنى بر خدا دروغ مىبندند.
و اگر تنزّل كنيم بايد بگوئيم:
كذب (بر وزن كتف) با آنكه مصدر است در قرآن پيوسته بمعنى مفعول
(مكذوب فيه) آمده على هذا معنى آيه فوق چنين است كه بر خدا شىء مكذوب فيه نسبت
ميدهندوَ
جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍكَذِبٍيوسف: 18. يعنى بر پيراهن يوسف خون دروغ و مكذوب فيه آوردند (خون
ديگرى بود بدروغ گفتند: خون يوسف است).
كذب (بر وزن وزر) يكبار و كذب (بر وزن كتف) سى و دو بار در قرآن مجيد
آمده است.
ماكَذَبَالْفُؤادُ ما رَأىنجم:
11. «كذب» را در آيه با تشديد و تخفيف هر دو
خواندهاند در قرآنها با تخفيف است فاعل «رأى» ظاهرا
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله است نه فؤاد اگر با تشديد بخوانيم معنى چنين
ميشود:
قلب آنحضرت آنچه را كه با چشم ديد تكذيب نكرد و اگر با تخفيف بخوانيم
شايد آن بمعنى خطا باشد مثل «مافى