responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 8

مثل: وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ‌ اعراف: 21. يعنى سوگند اكيد ياد كرد كه من بشما از خير خواهانم. مفاعله در اينجا بين الاثنين نيست مثل «سافرت شهرا» احتمال قوى آنست كه براى مبالغه باشد. و مثل‌ قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ‌ نمل: 49. گفتند سوگند ياد كنيد بخدا كه صالح و اهلش را شب هنگام مقتول ميكنيم.

قسو: قَسْو و قَسْوَة و قَساوَة بمعنى سنگدلى است «قَسَا قَلْبُهُ‌ قَسْواً ...:

صَلُبَ وَ غَلُظَ» راغب گويد: اصل آن از «حجر قاس» است يعنى سنگ سخت. طبرسى فرموده: قسوة رفتن نرمى و رحمت است از دل و صلابت هر چيز را قسوة گويند. ثُمَ‌ قَسَتْ‌ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ... بقره: 74. سپس دلهاى شما مانند سنگها سخت و يا از آن سختتر گرديد. وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ‌ قاسِيَةً مائده: 13. دلهاى آنها را سخت كرديم.

قشعر: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ‌ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ... زمر: 23.

قشعريره بمعنى لرزه است و اقشعرار جلد بمعنى لرزيدن پوست است «اقشعرّ جلده» يعنى پوستش لرزيد و منقبض شد ترجمه آيه: خدا بهترين حديث را نازل كرده و آن كتابى است آياتش شبيه هم و قابل انعطاف بيكديگر، پوست كسانيكه از خدا ميترسند از آن ميلرزد. اين كلمه يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.

قصد: اين كلمه و مشتقات آن در قرآن بمعنى راست و متوسّط و معتدل بكار رفته «قَصَدَ فِى النَّفَقَةِ: تَوَسَّطَ بَيْنَ الاسْرَافِ وَ التَّقْصِيرِ» وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ‌ لقمان:

19. در راه رفتن معتدل باش و صدايت را آهسته كن‌ لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ‌ توبه: 42. اگر خواسته تو مالى زود رس و سفرى متوسّط و آسان بود حتما از تو پيروى ميكردند.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست