responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 68

اقرب الموارد گفته: قوم انسان اقرباى اوست كه با او در جدّ واحد جمع ميشوند، گاهى انسان در ميان اجانب واقع ميشود مجازا و بجهت مجاورت آنها را قوم خود ميداند. از اين استعمال در قرآن بسيار يافته است.

قوّة: نيرومندى. نيرو «قوى يقوى قوّة: ضدّ ضعف» قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ ... نمل: 33. گفتند: ما نيرومنديم.

خُذُوا ما آتَيْناكُمْ‌ بِقُوَّةٍ بقره: 63.

آنچه داده‌ايم محكم بگيريد و آن كنايه از اعتنا و عمل است، عياشى از اسحق بن عمار نقل كرده از امام صادق عليه السّلام پرسيدم از «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ‌ بِقُوَّةٍ» آيا قوّه ابدان مراد است يا قوّه قلوب؟ فرمود: هر دو

«أَ قُوَّةٌ فِي الْأَبْدَانِ أَمْ فِي الْقُلُوبِ؟ قَالَ: فِيهِمَا جَمِيعاً».

جمع قوّه در قرآن قوى آمده مثل‌ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى‌ نجم: 5. مراد از آن جبرئيل است در اقرب گفته: رجل شديد القوى مردى است كه تركيب خلقتش محكم باشد در مجمع فرموده قوى در نفس و خلقت يعنى فرشته پر قدرت باو تعليم داده و شايد «قوى» اشاره بجهات تصرّف جبرئيل باشد.

قوىّ: نيرومند و آن از اسماء حسنى است‌ إِنَّ اللَّهَ‌ قَوِيٌ‌ شَدِيدُ الْعِقابِ‌ انفال: 52. آن در غير خدا نيز بكار رفته است‌ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ‌ الْقَوِيُ‌ الْأَمِينُ‌ قصص:

26.

مقوين: نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ‌ واقعة: 73. در مصباح گفته: قواء بفتح اول بيابان خالى است «اقوت الدّار» يعنى خانه خالى شد. در اقرب آمده. «اقوى فلان» بسه معنى است يعنى فلانى ببيابان نازل شد. فقير گرديد. غنى شد، در هر دو ضد بكار رود.

پس مقوى بمعنى نازل در بيابان و فقير و غنى است بنظرم مراد از آن‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 68
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست