اقرب الموارد گفته: قوم انسان اقرباى اوست كه با او در جدّ واحد جمع
ميشوند، گاهى انسان در ميان اجانب واقع ميشود مجازا و بجهت مجاورت آنها را قوم خود
ميداند. از اين استعمال در قرآن بسيار يافته است.
آنچه دادهايم محكم بگيريد و آن كنايه از اعتنا و عمل است، عياشى از
اسحق بن عمار نقل كرده از امام صادق عليه السّلام پرسيدم از «خُذُواما آتَيْناكُمْبِقُوَّةٍ»آيا قوّه ابدان مراد است يا قوّه قلوب؟ فرمود: هر دو
جمع قوّه در قرآن قوى آمده مثلعَلَّمَهُ شَدِيدُالْقُوىنجم: 5. مراد از آن جبرئيل است در
اقرب گفته: رجل شديد القوى مردى است كه تركيب خلقتش محكم باشد در مجمع فرموده قوى
در نفس و خلقت يعنى فرشته پر قدرت باو تعليم داده و شايد «قوى» اشاره
بجهات تصرّف جبرئيل باشد.
قوىّ: نيرومند و آن از اسماء حسنى استإِنَّ اللَّهَقَوِيٌشَدِيدُ الْعِقابِانفال: 52. آن در غير خدا نيز بكار
رفته استإِنَّ
خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَالْقَوِيُالْأَمِينُقصص:
26.
مقوين:نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاًلِلْمُقْوِينَواقعة: 73. در مصباح گفته: قواء
بفتح اول بيابان خالى است «اقوتالدّار» يعنى خانه خالى شد. در اقرب آمده. «اقوىفلان» بسه معنى است يعنى فلانى ببيابان نازل شد. فقير گرديد. غنى شد،
در هر دو ضد بكار رود.
پس مقوى بمعنى نازل در بيابان و فقير و غنى است بنظرم مراد از آن