* ايضا قيام مثل قوام بمعنى ما يقوم به الشىء استوَ لا تُؤْتُوا
السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْقِياماًنساء: 5. اموال مايه قيام و قوام
زندگى است اموال، انسان و زندگى انسان را برپا ميدارد طبرسى از ابو الحسن نقل
ميكند كه در قيام سه لغت هست:
قيام و قوام و قيم (بر وزن عنب) و قيام چيزى است كه باعث قيام تو
است.
جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَقِياماًلِلنَّاسِمائده: 97. كعبه سبب قيام و قوام
مردم است كه در «كعبه» خواهد آمد.
دستور داده كه جز او را نپرستيد آنست دين صحيح و راه راست. بعضى آنرا
از قيام بمعنى ما يقوم به الشّىء گفتهاند چنانكه در اقرب قيّم امر را متولى امر
گفته است يعنى آنست دينيكه قائم بمصالح و سبب اصلاح است، بعضى آنرا ثابت معنى
كردهاند نگارنده قول وسط را مىپسندم.
قيم در قرآنها بر وزن عنب است ولى قيّما نيز خواندهاند طبرسى آنرا
مانند گذشته مستقيم، بعضى مخفّف قيام بمعنى قوام يعنى دينيكه قائم بر مصالح مردم
است.
قَيّوم از اسماء حسنى است و سه بار در قرآن مجيد ذكر شده استاللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا
هُوَ الْحَيُالْقَيُّومُبقره:
255- آل
عمران: 2.وَ
عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِالْقَيُّومِطه: 111. اصل قيّوم قيووم است و او اول بياء قلب شده و ادغام گرديده
است چنانكه اصل قيّام قيوام بوده است.