نجم: 48. قنية چنانكه راغب و غيره گفته بمعنى مال ذخيره شده است.
در لغت آمده «قنىالمال قنوا» مالرا براى خودش جمع كرد نه براى تجارت ظاهرا مراد از
قنية چنانكه در الميزان هست اموالى است كه باقىاند مثل خانه، باغ، مركب و غيره
يعنى:
خدا همان است كه بىنياز كرد و اموال باقى عطا نمود بنا بر اين «اقنى» ذكر خاصّ بعد العامّ است احتمال دارد اقناء بمعنى ارضاء باشد در اقرب
آمده: «اعطاهاللّه و اقناه» خداوند باو چيزى
داد كه با آن اطمينان پيدا كرد، در الميزان از امير المؤمنين صلوات اللّه عليه نقل
شده:
. غلبه و ذليل كردن و در هر يك بكار رود (راغب)فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاتَقْهَرْضحى: 9. يتيم را ذليل و بىچاره
مكن (و آن بواسطه از بين بردن مال اوست) و آن تقريبا مرادف با ظلم است.
قهر بمعنى غلبه توأم است با توانائى مثلوَ إِنَّا فَوْقَهُمْقاهِرُونَاعراف:
127. يعنى:
ما بالا دست آنهائيم ما بآنها چيرهايم ظاهرا «قاهِرُونَ»خبر بعد از خبر است. چنانكه در آيهوَ هُوَالْقاهِرُفَوْقَ عِبادِهِانعام: 18. «فوق» خبر
بعد از خبر است يعنى: او غالب و بالا دست بندگانش ميباشد.
قهّار:صيغه مبالغه و از اسماء حسنى است و شش بار در قرآن كريم بكار رفتهأَ أَرْبابٌ
مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُالْقَهَّارُيوسف: 39. آيا ارباب ضدّ هم و
پراكنده بهتر است يا خداى يكتا و بسيار غالب و توانا.
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِالْقَهَّارِابراهيم:
48. بسيار
قاهر توأم با بسيار توانا است.
قاب:ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى. فَكانَقابَقَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى.
فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحىنجم: 8- 10. در مجمع فرموده قاب، قيب، قاد، قيد عبارت است از مقدار
شىء يعنى سپس نزديك و نزديكتر شد و باندازه دو كمان يا نزديكتر بود سپس ببنده خدا
وحى كرد آنچه وحى