فرستادن نيز ايمان نمياوردند در اين صورت يا معجزه بىاثر و لغو ميشد
و يا خدا منكران را از بين مىبرد حال آنكه خدا خواسته در مهلت باشند شايد ايمان
بياورند.
ظهور آيه در آنست كه خدا آنچه كفار از معجزه بخواهند نخواهد فرستاد
زيرا در صورت فرستادن ايمان نخواهند آورد و نتيجه يكى از دو وجه بالا خواهد بود در
باره «وَما نُرْسِلُ بِالْآياتِ
إِلَّا تَخْوِيفاً»الميزان بعيد نميداند كه مراد آن باشد: آياتى را كه در عهد رسول خدا
ميفرستيم براى تخويف و انذار است نه براى استيصال.
در آيات 90 ببعد همين سوره مقدارى از اقتراح مشركين نقل شده كه
گفتند: اگر ميخواهى ايمان بياوريم بايد چشمهاى حفر كنى يا باغى از انگور و خرما
داشته باشى يا آسمان را تكّه تكّه بر ما فرود آورى يا خدا و ملائكه را با ما رو
برو كنى يا اطاقى پر از طلا داشته باشى يا بآسمان رفته كتابى آماده نازل كنى در
جواب همه اينها فرموده:
قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًااسراء: 93. و آنها را كه خواسته
بودند نياورده با آنكه جز آوردن خدا (نعوذ باللّه) همه ممكن بود.
الميزان كه معتقد بشقّ القمر است در باره رفع اين اشكال توضيح مفصلى
دارد و آنطور كه نگارنده مىفهمم ميگويد: بموجبوَ ما كانَ اللَّهُ
لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ ...انفال: 33. ميبايست تا آنحضرت در ميان آنان بود عذاب نازل نشود ولى
مانعى نبود كه آنها معجزه شق القمر را بخواهند و آن واقع شود ولى عذاب تا خارج شدن
آنحضرت نيايد چنانكه بعد از هجرت آنحضرت در «بدر» عذاب
نازل شد و مقتول شدند اگر مقصود آن باشد كه گفتيم، در اينصورت مطلب تمام نيست زيرا
ظهور «وَما مَنَعَنا أَنْ
نُرْسِلَ