و نگذار موسى و قومش از حكومت تو و تقديس خدايانت دست برداشته و در
مملكت افساد كنند. فرعون در جواب گفت:سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ وَ إِنَّا
فَوْقَهُمْ قاهِرُونَهمچنان پسرانشان را سر بريده و زنانشان را زنده نگاه خواهم داشت ما
برتريم، حكومت و قهر در دست ما است.
موسى در جواب اين تهديد گفت:
قوم من از خدا يارى جوئيد و خويشتندار باشيد زمين و مملكت مال خدا
است بهر كس از بندگان كه خواهد ميدهد و عاقبت مال پرهيزكاران است. گفتند: اى موسى
پيش از آنكه تو آئى در اذيّت بوديم و اكنون كه تو آمدهاى باز در اذيت و ناراحت
هستيم. موسى گفت: اميد است كه خدا دشمنتان را هلاك كند و شما را جانشين گرداند و
به بيند چطور كار ميكنيد (اعراف: 127- 129).
در آن دوران بود كه معجزات موسى عليه السّلام از قبيل طوفان، ملخ و
غيره به 9 واحد رسيد چنانكه در «تسع» گذشت.
هر وقت يكى از آن بلاها و معجزهها ظاهر ميشد در مقام عجز از موسى
ميخواستند كه از خدا بخواهد تا بلا را از بين ببرد و در آنصورت ايمان خواهند آورد
ولى پس از كشف بلا بقول خود عمل نميكردند جريان بدين منوال بود كه موسى مأمور شد
بنى اسرائيل را از مصر بيرون برد.
خروج
از خدا دستور صريح رسيد كه بنى اسرائيل را شبانگاه از مصر خارج كند،
بدستور موسى مردم آماده كوچ شدند و شبهنگام از مصر حركت كردند. فرعون از رفتن موسى
و يارانش مطلع گرديد و در تعقيب آنها براه افتاد، بنى اسرائيل بكنار درياى سرخ
نزديك شده بودند كه لشكريان فرعون از دور ديده شدند، بنى اسرائيل در مخمصه عجيبى
قرار گرفتند از جلو امواج خروشان دريا و از عقب دشمن بىامان كه بسرعت نزديك ميشدفَلَمَّا تَراءَا
الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُمُوسىإِنَّا