بحرمان و عذاب بد كاران ميشود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است
كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بد كار و نيكو كار از هم شناخته نميشوند پس آن
مكر ممدوح است زيرا كه عدالت استأَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ
كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِجاثية: 21.
معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه
نافرمانى بدكاران بلفظ مكر ذكر نشده است.
4-وَ قَدْمَكَرَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِالْمَكْرُجَمِيعاً يَعْلَمُ ما
تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ ...رعد: 42. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلّى مال خداست و تدبير
ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نميتوانند برد.
لفظ مكّه يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است و آن بنا بر تصريح
جوهرى نام شهر مكّه است. زادها اللّه شرفا.
و بتصريح قاموس و اقرب شهر مكّه و يا همه حرم است «بطن» در لغت از جمله بمعنى جوف كلّ شىء است بطن مكّه يعنى ميان مكّه،
منظور از بطن مكّه در آيه چنانكه گفتهاند «حديبيّه» است
بجهت نزديكيش بمكّه حتى گفتهاند بعضى اراضى آن از حرم است.
در حديبيّه ميان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و مشركين صلح واقع
گرديد و در نتيجه دست هر دو گروه از يكديگر كوتاه شد حال آنكه مسلمين غالب بودند و
وارد ديار مشركين شده بودند و ناچار شدند كه با آنحضرت صلح كنند و قول دادند كه
سال آينده آنحضرت بآزادى وارد مكّه شد و عمره آورد معنى آيه چنين است: خدا همان
است كه