بخدا آنها مجسّمه مردان و زنان نبود بلكه مجسّمه درخت و نحو آن بود.
اين روايت در مجمع نقل شده و در مصباح الفقاهه در بحث حرمة التصوير بصحت آن تصريح
شده است.
امّا جريان عيسى عليه السّلام آن يك وجه استثنائى بود براى اثبات و
نشان دادن معجزه. و اللّه العالم. امّا آنچه از حسن مفسر نقل شده كه در آنروز عمل
مجسّمه حرام نبود و آن منحصر بشريعت اسلام است روايت صحيحه آنرا دفع ميكند. و
اللّه اعلم.
فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنافَتَمَثَّلَلَها بَشَراً سَوِيًّامريم: 17. آيه درباره آمدن فرشته
است پيش مريم مراد از تمثّل آنست كه در عين ملك بودن بنظر مريم بشر ميامد نه اينكه
واقعا بشر شده بود رجوع شود به «جنّ» بند
12.
مأجوج و يأجوج چنانكه در «قرن- ذو
القرنين» گفتهايم همان اقوام بدوى بودند كه آنها را «تاتار» ناميدهاند
در حدود 600 سال قبل از ميلاد يك دسته از آنان در سواحل درياى سياه پراكنده شده،
هنگام پائين آمدن از دامنه كوههاى قفقاز آسياى غربى را مورد هجوم قرار ميدادند.
اين نقطه آنروز مغولستان ناميده ميشد. ذو القرنين براى جلوگيرى از تاخت و تاز آنها
ميان دو كوه سدّى ساخت.
در سوره كهف هست: ذو القرنين پس از بناى سدّ چنين گفت:فَإِذا جاءَ وَعْدُ
رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا. وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ
يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاًكهف: 98 و 99. ذو القرنين خبر داد
كه چون روز وعده خدايم رسد سدّ را ريز ريز گرداند، آنگاه خدا فرمايد: