نُذْراًمرسلات: 5 و 6. ظاهرا مراد بادهاست كه بنوعى نسبت بقيامت تذكّر
ميدهند رجوع شود به «رسل».
لكن:اين كلمه در اصل لاكن است الف در نوشتن حذف شده و در خواندن ثابت است
و آن دو جور است يكى مخفّف از لكنّ بتشديد نون و آن حرف ابتداء است و عمل نميكند
مگر بقول اخفش و يونس.
ديگرى در اصل وضع بتخفيف نون است اگر ما بعدش كلام باشد آن حرف ابتدا
و فقط براى افاده استدراك است و عاطفه نيست مثلوَ ما ظَلَمْناهُمْ وَلكِنْكانُوا أَنْفُسَهُمْ
يَظْلِمُونَنحل:
118. و اگر ما بعدش مفرد باشد آن عاطفه است بدو شرط يكى اينكه پيش از آن نفى يا
نهى باشد مثل «ماقام زيد لكن عمرو» كه نفى پيش از
آن واقع شده ديگرى آنكه مقرون بر او نباشد (از اقرب).
«لكن» در قرآن ظاهرا همهاش براى استدراك
است.
لكنّ:از حروف مشبهه بفعل اسمش منصوب و خبرش مرفوع باشد، معناى مشهور آن
استدراك است و حكم ما بعد آن هميشه مخالف با حكم ما قبل استإِنَّ اللَّهَ لَذُو
فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلكِنَأَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَبقره: 243.
لَم:حرف جزم است و مضارع را قلب بماضى ميكندفَلَمْيَزِدْهُمْ دُعائِي
إِلَّا فِراراًنوح: 6. خواندنم نيافزود آنها را مگر فرار.
در مجمع البيان آنرا نگاه تند و در قاموس اختلاس نظر و در اقرب باز
شدن چشم بسوى چيزى ... گفته استوَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّاكَلَمْحِالْبَصَرِ أَوْ هُوَ
أَقْرَبُنحل:
77.
وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌكَلَمْحٍبِالْبَصَرِقمر: 50.