باشد، هر كه دنيا را بر آخرت برگزيند دنيا از او فوت ميشود، بآخرت هم
نميرسد، ملائكه از نيكوئى منطق وى در عجب شدند، لقمان خوابيد و در خواب بوى حكمت
عطا شد، بيدار گرديد با حكمت سخن ميگفت و با حكمت خويش داود را مدد ميكرد، داود
باو گفت: خوشا بحالت لقمان حكمت داده شدى و بلواى نبوّت از تو برگردانده شد.
(مجمع).
در موعظه خويش بفرزندش ميفرمايد:
پسر عزيز بخدا شرك ميار و چيزى را شريك خدا مكن كه شرك ستمى بزرگ
است. پسرم اگر عمل انسان هموزن دانه خردلى، در سنگى يا در آسمانها و زمين باشد،
خدا آنرا مياورد در پيش چشم انسان قرار ميدهد كه خدا دقيق و كاردان است.
اى پسر عزيز نماز بپادار بمعروف وادار و از منكر باز دار و بر مصائب
صبور باش كه اينها از كارهاى لازم است.
مردم را تحقير مكن و در زمين بتكبّر گام مزن كه خداوند خود پسندان و
فخر فروشان را دوست نميدارد.
در رفتن معتدل باش و صوت خويش را ملايم كن كه زشتترين صوتها صوت خران
است (سوره لقمان).
لقاء:روبرو شدن با شىء و مصادف شدن. عبارت راغب چنين است «اللّقاءمقابلة الشّىء و مصادفته معا».وَ إِذالَقُواالَّذِينَ آمَنُوا قالُوا
آمَنَّابقره:
14. چون با اهل ايمان روبرو شدند گويند ايمان آورديم.
تَلْقِيَة: بمعنى روبرو كردن و تفهيم و اعطا است در اقرب الموارد
گفته «لقّاهالشّىء: طرحه اليه» در جوامع
الجامع «لتلقّالقرآن» را داده شدن و تفهيم گفته
است.
وَ إِنَّكَلَتُلَقَّىالْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍنمل: 6. تو قرآن را از جانب خداى
حكيم و دانا تفهيم ميشوى كه آنهم يكنوع روبرو شدن است.