شده است، لعان ميان عويمر بن ساعده و زنش كه بوى نسبت زنا داده بود
بوسيله رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى اولين بار واقع گرديد بنا بر آنچه از
تفسير قمى نقل شده است. بنقل مجمع:
آن ميان هلال بن اميّه و زنش واقع شد. ايضا در نفى ولد لعان جارى است
و آن اين است كه كسى بگويد:
اين بچّه از من نيست و زن آنرا از زنا زائيده است.
لغوب:خسته شدن. طبرسى گفته:
«اللّغوبالاعياء من التّعب» يعنى خسته شدن
در اثر رنج. قاموس و اقرب آنرا خستگى شديد گفتهاند راغب آنرا رنج معنى كرده ولى
اين درست نيست زيرا در آيهلا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيهالُغُوبٌفاطر:
35. نصب
بمعنى تعب و رنج است پس لغوب خستگى است يعنى: ما را در بهشت نه رنجى رسد و نه
خستگيى.
ظاهرا قيد شدّت نيز صحيح نباشد كه در آيهوَ لَقَدْ خَلَقْنَا
السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا
مِنْلُغُوبٍق: 38. مطلق خستگى مراد است نه
خستگى شديد.
خدا ابدان اهل بهشت را محفوظ كرده از اينكه خستگى و رنجى به بينند
اين كلمه از آيه 35 فاطر اخذ شده و بر خلاف قول راغب است. اين كلمه فقط دو بار در
كلام اللّه يافته است.
لغو:كلام بىفائده. «لغىيلغو» يعنى كلام بىفائده آورد. لاغيّة كلام قبيح است لغت را از آن
لغت گفتهاند كه در نزد غير اهلش فائدهاى ندارد، لغو الطائر صداى پرندگان را
گويند (مجمع).
در قاموس گفته لغو: شىء بىاعتنا است كلام باشد يا غير آن راغب گويد
كلام لغو آنست كه اعتنائى بآن نيست و از روى عدم تفكر باشد و جارى مجراى «لغا» است و آن صداى گنجشك و غيره ميباشد.