و حق همان است كه گفتيم، جوهرى در صحاح گويد: كان گاهى زايد آيد براى
توكيد مثل «كانَاللَّهُ غَفُوراً
رَحِيماً»نگارنده
گويد اين سخن كاملا حقّ است و «كان» فقط
براى تثبيت وصف غفران و رحمت براى خدا است. در اقرب آنرا دوام و استمرار گفته است.
3-وَكانَالْإِنْسانُ عَجُولًااسراء:
11.وَكانَالشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراًاسراء: 27.إِنَّ الشَّيْطانَكانَلِلْإِنْسانِ عَدُوًّا
مُبِيناًاسراء:
53. «كان» در اينگونه مواقع نيز دلالت بر
ثبوت وصف و قليل الانفكاك بودن آن دارد.
4-كُنْتُمْخَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِآل عمران: 110.كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْكانَفِي الْمَهْدِ صَبِيًّامريم: 29. معنى كان در هر دو آيه
بمعنى «هست» است كه همان وقوع باشد يعنى: شما
بهترين امّت هستيد كه براى مردم بوجود آمده.
چطور سخن گوئيم با آنكه كودك در گهواره است. درباره آيه اوّل
گفتهاند: كان براى حال است راغب در آيه دوّم گفته دلالت بر گذشته دارد و لو بطور
لحظه.
5-أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَكانَمِنَ الْكافِرِينَبقره: 34. گفتهاند كان در آيه
بمعنى «صار» است يعنى امتناع و خود پسندى كرد و
از كافران شد.
6- قاموس
و اقرب الموارد تصريح كردهاند كه كان بمعنى استقبال نيز آيدوَ يَخافُونَ يَوْماًكانَشَرُّهُ مُسْتَطِيراًانسان: 7. را شاهد آوردهاند.
7-وَ إِنْكانَذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍبقره: 280. گفتهاند كان در آيه
تامه و بمعنى «وقع» است يعنى اگر قرضدار در تنگى باشد
مهلت است تا وسعت يافتن او.
مكان: اسم مكان است بمعنى موضع حصول شىء راغب گويد در اثر كثرت
استعمال توهم شده كه ميم آن از اصل كلمه استأَوْ تَهْوِي بِهِ
الرِّيحُ فِيمَكانٍسَحِيقٍحج: 31. يا باد او را بمكانى دور ساقط كند.
مكانت: بمعنى موضع و منزلت است مثلوَ لَوْ نَشاءُ
لَمَسَخْناهُمْ عَلى