كَفور: (بفتح كاف) مبالغه در كفران نعمت است يعنى بسيار ناسپاسإِنَّهُ لَيَؤُسٌكَفُورٌهود: 9. آن ظاهرا مصداق كفر نيز
واقع ميشود مثلوَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَكَفُورٍفاطر: 36. «كفور» جمعا
12 بار در قرآن مجيد آمده است.
كُفُور: (بضمّ كاف) مصدر است بمعنى جحود و انكار از راغب نقل شد كه
در انكار دين و انكار نعمت بكار رود و جمعا سه بار در قرآن آمده استوَ لَقَدْ صَرَّفْنا
لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ
إِلَّاكُفُوراًاسراء: 89. ظاهرا مراد از آن انكار
دينى است يعنى: از هر مثل در اين قرآن آورديم ولى بسيارى از مردم جز انكار حق
نكردند ايضا فرقان: 50.وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ
إِلَّاكُفُوراًاسراء:
99.
كَفّار: (بفتح كاف) مبالغه كافر و بقول راغب آن در افاده مبالغه از
كفور ابلغ است. ظاهر قرآن آنست كه در كفر دين و كفر نعمت بكار رفتهأَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ
كُلَكَفَّارٍعَنِيدٍق:
24. در
كفر دينى استوَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ
الْإِنْسانَ لَظَلُومٌكَفَّارٌابراهيم: 34. ظاهرا در كفر نعمت است.
كُفّار (بضمّ كاف) جمع كافر است بنظر راغب استعمال آن در منكر دين
بيشتر از منكر نعمت استإِنَّ الَّذِينَكَفَرُواوَ ماتُوا وَ هُمْكُفَّارٌأُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِبقره: 161.
اين لفظ جمعا 21 دفعه در قرآن بكار رفته و همه جا مراد از آن منكرين
دين است مگر در آيهكَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَالْكُفَّارَنَباتُهُحديد: 20. كه مراد زارعان و
كشاورزان است.
كَفّارَة: مراد از كفّاره آنست كه گناه را باحسن وجه ميپوشاند و
جبران ميكندذلِكَكَفَّارَةُأَيْمانِكُمْ إِذا
حَلَفْتُمْمائده:
89. آن كفّاره سوگندهاى شماست چون قسم خورديد مراد از آن آزاد كردن بنده يا طعام
ده نفر