اخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آنرا جمع دانسته و گويد:
قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده.
اصل قصّ و قصص بمعنى پى جوئى است «قَصَاثَرَهُقَصّاًوَقَصَصاً:
تَتَبَّعَهُ شَيْئاً بَعْدَ شَىْءٍ»، سر گذشت را از آن قصص و قصّه
گويند كه گوينده آنرا تعقيب ميكند و در دنبال آنست.
فَلَمَّا جاءَهُ وَقَصَعَلَيْهِالْقَصَصَقالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَقصص: 25. چون موسى پيش شعيب آمد و
سرگذشت خويش را حكايت كرد گفت نترس از قوم ستمكار نجات يافتى.
در مجمع و اقرب و مصباح گفته:
«قصّالخبر» يعنى سرگذشت را آنطور كه
بود حكايت كرد.
وَ قالَتْ لِأُخْتِهِقُصِّيهِ ...
قصص: 11. مادر موسى بخواهرش گفت: او را بجوى «قصّ» در
اينجا در معناى اصلى بكار رفته.
نَحْنُنَقُصُعَلَيْكَ أَحْسَنَالْقَصَصِ ...يوسف: 3. بعضى قصص را در آيه مصدر
گرفته و احسن البيان گفتهاند ولى اسم بهتر است يعنى ما بهترين سرگذشت را براى تو
حكايت ميكنيم.
قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِماقَصَصاًكهف: 64.
قصصا در آيه بمعنى پىجوئى و اتّباع اثر است و آن مصدر است در موضع
حال، تقديرش «يقصّانالاثر قصصا» ميباشد يعنى گفت: آن
همان است كه ميجستيم و پىجويانه بنشانه قدمهاى خويش باز گشتند.
قصاص:مقابله بمثل در جنايت عمدى. قصاص را از آن قصاص گويند كه در تعقيب
جنايت و در پى آنست (مجمع).
وَ لَكُمْ فِيالْقِصاصِحَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَبقره: 179.
براى شما در قصاص زندگى هست اى عاقلان تا از قتل نفس بپرهيزيد، اگر
انسان بداند كه در صورت كشتن كسى او را خواهند كشت كسى را نميكشد