اتفاقا چنانكه گفتهاند: جنگهاى آنحضرت براى رفع اكراه بود كه كفّار
ميخواستند مسلمانان را به بت پرستى مجبور كنند و در هر جا بسراغ آنها ميرفتند.
پس اسلام ميجنگد تا مزاحم را از ميان بردارد. تا موجوديّت خويش را
حفظ كند. تا راه فطرت توحيدى را باز كند. تا كفّار را از فكر حمله و اخلالگرى باز
دارد. نه دين را بكسى تحميل كند زيراقَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِرجوع شود به «قتل».
كسب:كاريكه براى جلب نفع يا دفع ضرر است (مجمع) كسب مال و علم، طلبيدن
آندو است، كسب اثم متحمل شدن بگناه و انجام دادن آن است.
راغب گفته: كسب در آنچه شخص براى خود يا براى ديگرى ميكند، بكار رود
لذا گاهى بدو مفعول متعدّى شود مثل «كسبتفلانا كذا» ولى اكتساب در آنست كه فقط كه براى خود كسب كند پس هر
اكتساب كسب است و هر كسبى اكتساب نيست.
ناگفته نماند: كسب در كارهاى خير و شرّ هر دو بكار رفته ولى اكثرا در
عمل بد است. در آيهأَوْكَسَبَتْفِي إِيمانِها خَيْراًانعام: 158. و آيهوَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ
فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً ...أُولئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ
مِمَّاكَسَبُوابقره: 202. در كار خير بكار رفته و
در آيهفَاقْطَعُوا
أَيْدِيَهُما جَزاءً بِماكَسَبامائده: 38.
و غيره در كار بد و گناه آمده است.
اكتساب:لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ماكَسَبَتْوَ عَلَيْها مَااكْتَسَبَتْبقره: 286. طبرسى ما بين كسب و
اكتساب فرقى قائل نيست.
ايضا قاموس و اقرب الموارد و در صحاح تصريح كرده كه كسب و اكتساب هر
دو بيك معنىاند.
بنا بر آنكه از راغب نقل شد اكتساب مخصوص بكسب انسان است براى خود.
ولى اين مطلب در آيات قابل