ناگفته نماند: «الفلق»
اعمّ و شامل هر شكافته شده است و نيزمِنْ شَرِّ ما
خَلَقَاعمّ و شامل همه مخلوقات است، بايدغاسِقٍرا نيز اعمّ گرفت تا در رديف
ما قبل بوده باشد چنانكهالنَّفَّاثاتِدر ما بعد نيز اعمّ است. لزومى ندارد كه آنرا شب تاريك معنى كنيم و
اگر شب و غيره بالخصوص مراد بود لازم بود «الغاسق» گفته شود بهتر است آنرا هاجم
با ضرر، چنانكه طبرسى فرموده يا هاجم مخفى معنى كنيم زيرا غسق بمعنى تاريكى است و
آن توأم با پنهانى و خفا است و از مطلق غاسق بخدا پناه برده نشده بلكه با قيدإِذا وَقَبَميليونها دردها، ميكروبها،
سرطانها، طاعونها، تصادفات، ضررها و غيره هست كه همه مخفى و بىخبر بانسان هجوم
ميكنند و انسان آنوقت متوجه ميشود كه وارد شده و كار خود را كردهاند جلوگيرى از
آنها فقط با پناه بردن بخداست كه قادر بر دفع همه آنهاست معنى آيات چنين ميشود:
بگو پناه ميبرم بپروردگار فلق (مخلوق) از شرّ هر آنچه آفريده و از شرّ مهاجم
پنهانى كه داخل شود.
رجوع شود به «فلق».
لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً. إِلَّا حَمِيماً وَغَسَّاقاًنباء: 24 و 25.هذا فَلْيَذُوقُوهُ
حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌص: 57.
غسّاق فقط دو بار در قرآن مجيد بكار رفته و روشن است كه از طعام اهل
آتش ميباشد طبرسى رحمه اللّه آنرا چرك بدبو گفته و علّت تسميه را جريان چرك ذكر
كرده است گويند: «غَسَقَتِالْقُرْحَةُ» يعنى چرك