در آيهيُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ
لاغَرْبِيَّةٍنور: 35.
گفتهاند مراد آنست كه شجره زيتون در شرق و غرب باغ نيست تا آفتاب
فقط در نصف روز بر آن بتابد و نصف روز در سايه باشد بلكه در محلى است كه خورشيد
پيوسته بر آن ميتابد، خوب ميرسد روغنش صاف و عالى ميشود كهيَكادُ زَيْتُها
يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ.
غُراب:زاغ. پرندهايست شبيه بكلاغ داراى منقار و پاهاى سرخ.
هاكس در قاموس گويد: از كلاغ بزرگتر است. در تورات نيز آمده استفَبَعَثَ اللَّهُغُراباًيَبْحَثُ فِي
الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ
عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَاالْغُرابِمائده: 31. آيه درباره كشتن و
دفن كردن پسر آدم برادرش است.
غرابيب جمع غربيب بمعنى بسيار سياه است و «سود» جمع اسود است فرّاء گفته آن
در اصل «سُودٌغَرَابِيبُ» است يعنى سياههاى بسيار سياه ولى مجمع ترجيح ميدهد كه «سُودٌ»تأكيدغَرابِيبُباشد يعنى از كوهها تكههاى سفيد و سرخ است برنگهاى مختلف و نيز از
آنها تكّههاى بسيار سياه هست.