responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 85

زير نظر گرفتن مراد است مثل: فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ‌ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا مؤمنون: 27. باو وحى كرديم كه كشتى را زير نظر ما و با دستور ما بساز ايضا 48 طور- 14 قمر- 37- هود- 39 طه.

عين: (بكسر اول) جمع عيناء و آن مؤنّث اعين است بمعنى درشت چشم. وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ‌ دخان:

54. زنان سيمين تن و درشت چشم را بآنها تزويج كرده‌ايم.

اهل لغت اعين را هم درشت چشم و هم مذكّر گاو وحشى و عيناء را زن درشت چشم و هم مؤنّث گاو وحشى گفته‌اند ولى راغب عقيده دارد كه اعين و عيناء بگاو وحشى گفته ميشود بعلت قشنگى چشم آن و زنان در قشنگى چشم بگاو وحشى تشبيه شده‌اند «عين» چهار بار در قرآن آمده همه در وصف حوريان بهشتى است.

معين: جارى آشكار يا جارى بسهولت در قاموس و اقرب گفته:

«مَاءٌ مَعِينُ‌ وَ مَعْيُونٌ‌» آبيكه آشكار و جارى است. علت اين تسميه چنانكه طبرسى و راغب و ديگران گفته‌اند آشكار و پيش چشم بودن آنست.

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ‌ ملك: 30.

بگو اگر آبتان در زمين فرو رود كه آبى آشكار و جارى يا آب سهل الجريان براى شما مياورد.

ممكن است ميم در «معين» اصل كلمه باشد از «مَعُنَ الْمَاءُ» كه بمعنى سهولت جريان است در لغت آمده «مَعُنَ الْمَاءُ: سَهُلَ وَ سَالَ» در اينصورت فعيل بمعنى فاعل است ماء معين يعنى آبيكه به سهولت جارى است. و شايد چنانكه طبرسى احتمال داده مفعول باشد از «عَيْنُ‌ الْمَاءِ» كه آشكار و پيش چشم جارى ميشود.

در اينصورت ميم اصل كلمه نيست.

و «مَاءٌ مَعِينٌ‌» يعنى آبيكه ديده شده و پيش چشم است.

وَ آوَيْناهُما إِلى‌ رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ‌ مؤمنون: 50. رجوع شود به «ربو».

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست