اكراه است زيرا كه «عناء»
حكايت از رنج و تعب دارد لذا راغب آنرا «خَضَعَتْمُسْتَأْسِرَةًبِعَنَاءٍ» گفته است.
عهد:نگهدارى و مراعات پى در پى در شىء. پيمان را از آنجهت عهد گويند كه
مراعات آن لازم است (راغب) در اقرب الموارد گويد:
«عَهِدَفُلَانٌ ... الشَّيْءَ» يعنى آنرا پى در پى نگهدارى و مراعات كرد و
بقولى اصل آن نگهدارى و مراعات است سپس در پيمان كه مراعات آن لازم است بكار رفته.وَ أَوْفُوابِالْعَهْدِاسراء: 34.
پس اصل عهد نگهدارى و مراعات است. و پيمان را از جهت لازم المراعاة
بودن عهد گفتهاند و اگر بمعنى امر و توصيه و غيره آيد از جهت لازم الحفظ بودن است
مثلا در آيهوَعَهِدْناإِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ ...بقره: 125.عَهِدْنابمعنى دستور داديم و امر
كرديم است ولى چون دستور اكيد و لازم المراعاة است لذا باعَهِدْناتعبير آورده شده همچنين در
آيهأَ لَمْأَعْهَدْإِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَيس: 60.
كه بمعنى توصيه لازم الحفظ است.
معاهده: با همديگر پيمان بستن پيمانيكه لازم المراعاة است. نحوإِلَّا الَّذِينَعاهَدْتُمْعِنْدَ الْمَسْجِدِ
الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْتوبه: 7.
معاهده گاهى بمعنى مبالغه آيد چنانكه در «اخذ- مؤاخذه» گذشت مثلوَ مِنْهُمْ مَنْعاهَدَاللَّهَ لَئِنْ
آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَتوبه: 75. پيداست كهعاهَدَدر آيه پيمان شديد را ميرساند
زيرا عهد يكطرفى و فقط از جانب بنده است. [اينك ببعضى از آيات اشاره ميشود:] 1-قالُوا يا مُوسَى
ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِماعَهِدَعِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ ...اعراف: 134. بنظر ميايد مراد
ازبِماعَهِدَعِنْدَكَآنست كه خدا بموسى وعده كرده بود كه در صورت آمدن رجز (طوفان، جراد،
قمّل و ...) اگر فرعونيان ايمان