هُمْ يَهْتَدُونَ ... «عَلاماتٍ»عطف است به «أَنْهاراً»تقدير آن چنين است «وَالْقى فِى الْأَرْضِعَلامَاتٍ» خدا در زمين نشانههائى قرار
داد كه بوسيله آنها مردم راه مييابند علامات شامل هر نشانه و هر اماره طبيعى و
وضعى است كه مردم از آنها استفاده ميكنند و چنانكه در الميزان آمده حتى بشاخصها،
تابلوها، لغتها، اشارات، خطوط و غير آنها نيز شامل است.
جملهوَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَنيز يكى از علامات است كه در «نجم» خواهد آمد وجود علامات در
زندگى بشر بسيار حائز اهميت است چنانكه با تدبّر معلوم خواهد شد.
علن:و علانيه آشكار شدن.
«عَلَنَالْأَمْرُعُلُوناًوَعَلَناًوعَلانِيَةً:
ظَهَرَ وَ انْتَشَرَ» علانيه بمعنى آشكار نيز آمده است مثلوَ أَنْفَقُوا
مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةًرعد: 22.
اعلان: آشكار كردن.ثُمَّ إِنِّيأَعْلَنْتُلَهُمْ وَ
أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراًنوح: 9.وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ماتُعْلِنُونَنحل: 19. افعال آن در قرآن
مجيد همه از باب افعال آمده است.
علا:علو (بر وزن قفل) بلندى.
علاء: برترى و رفعت شأن. اولى از علاء: برترى و رفعت شأن. اولى از
نصر ينصر آيد مثل «عَلَاالشَّىْءُ وَ النَّهارُيَعْلُواعُلُوّاً: ارْتَفَعَ» دومى از باب علم
يعلم آيد «عَلىفُلَانٌ فِى المَكارِمِيَعْلىعَلاءً: شَرُفَ» اين خلاصه فرق آندو
است و گرنه در جاى همديگر نيز بكار ميروند.
علو بمناسبت معنى اولى در قهر و غلبه و تكبّر نيز استعمال ميشودإِذاً لَذَهَبَ
كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَلَعَلابَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍمؤمنون: 91. آنگاه هر خدا
مخلوق خويش تصاحب ميكرد و يكى بر ديگرى غلبه و برترى ميكرد.
إِنَّ فِرْعَوْنَعَلافِي الْأَرْضِ وَ
جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاًقصص: 4. فرعون در زمين طغيان كرد و ظلم پيشه گرفت و مردم آنرا
فرقهها كرد.