responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 309

يَقْتَرِفْ‌ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً شورى:

23. اين آيه در اكتساب حسنه است و مراد از آن بموجب صدر آيه و روايات ولايت اهل بيت عليهم السلام ميباشد.

قَرْن: (بر وزن فلس) جمع كردن.

«قَرَنَ‌ البعيرين: جمعهما فى حبل» دو شتر را با يك طناب بست.

اقْتِرَان: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ‌ زخرف: 53. يا ملائكه با او با هم بيايند.

سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ‌ مُقْرِنِينَ‌ زخرف: 13. اقران بمعنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند «أَقْرَنَ‌ الامر:

اطاقه» يعنى منزّه است خدائيكه اين مركب را بر ما مسخّر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ‌ فِي الْأَصْفادِ ابراهيم: 49. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها بشدت با هم بسته شده‌اند.

أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ‌ قَرْنٍ‌ انعام: 6. راغب گفته: قرن جماعتى را گويند كه در زمان واحد نزديك بهم زندگى ميكنند، جمع آن قرون است «الْقَرْنُ‌: القوم المقترنون فى ز من واحد» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك بهم بودن در يك زمان متّخذ شده، زجّاج گويد: بنظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقه‌اى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده و احدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعمّ است مثل آيه اول كه در باره امّت هلاك شده است و مثل‌ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ‌ قَرْناً آخَرِينَ‌ انعام: 6. كه بوجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضا

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 309
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست