responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 29

«عَقِمَتْ‌ مَفَاصِلُهُ» بندهاى بدنش خشكيد. و بدرديكه قابل صحت نيست گويند: «دَاءٌ عُقَامٌ‌» از زنان كسى را عقيم گويند كه نطفه مرد را قبول نكند.

(نازا).

فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ‌ ذاريات:

29. زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب بصورتش زد و گفت: پير زن عقيم مى‌زايد؟! وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً شورى:

50. هر كه را خواهد عقيم ميكند آيه شامل زنان و مردان است.

حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ‌ عَقِيمٍ‌ حج: 55. يَوْمٍ‌ عَقِيمٍ‌ روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و شادى نمى‌زايد ظهور آن ميرساند كه مراد عذاب دنياست.

وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ‌ الْعَقِيمَ‌ ذاريات: 41. عقيم ظاهرا بمعنى فاعل است گفته‌اند «ريح عقيم» باديكه ابر باران ده نياورد و ابرها و درختان را تلقيح نكند يعنى خيرى نزايد قرآن درباره بادها فرموده:

يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ‌ اعراف: 57. وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ‌ حجر: 22. وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى‌ بَلَدٍ مَيِّتٍ‌ فاطر: 9.

و اگر بادى باشد كه هيچ يك از فايده‌ها را نداشته باشد پس آن از زائيدن فايده عقيم است باد قوم عاد چنين بادى بوده است. گفته‌اند:

«الْمُلْكُ‌ عَقيمٌ‌» يعنى حكومت نازا است زيرا پدر براى پادشاهى پسرش را ميكشد. اين لفظ فقط چهار بار در قرآن مجيد آمده است.

عَكَفَ: عكوف و عكف بمعنى ملازمت با تعظيم است. در مفردات آمده: «العُكُوفُ‌ الإقْبالُ عَلَى الشَّي‌ءِ وَ مُلازَمَتُهُ عَلَى سَبيلِ التَّعْظِيمِ لَهُ» در قاموس گفته: «عَكَفَ‌ عَلَيْهِ‌ عُكُوفاً:

اقْبَلَ عَلَيْهِ مُواظِباً». اين كلمه بمعنى حبس و منع نيز آمده است چنانكه خواهد آمد، اكثر موارد آن در قرآن‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 29
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست