هيچ قومى در اصل و وسط ديارشان جنگيده نشدند مگر ذليل شدند اين حديث
در مفردات و نهايه نيز آمده استفَعَقَرُواالنَّاقَةَ وَ
عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْپس شتر را پى كردند و بكشتند
و از دستور پروردگارشان سرپيچى كردند «عَقَرُوا» ظاهرا اشاره است كه كشتن شتر با قطع پاهايش بوده است.
عاقر: زن عقيم و مرد عقيمقالَ رَبِّ أَنَّى
يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِيعاقِراًمريم: 8. عاقر در قرآن فقط در
زن نازا بكار رفته نه در مرد و آن سه بار و همه درباره زن زكريا عليه السّلام آمده
است. راغب گويد: گوئى زن نطفه مرد را عقر و قطع ميكند.
عقل:فهم. معرفت. درك.ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ماعَقَلُوهُوَ هُمْ
يَعْلَمُونَبقره: 75. يعنى آنرا پس از فهميدنش دگرگون ميكردند در حاليكه
ميدانستندوَ هُمْ يَعْلَمُونَراجع بتحريف وعَقَلُوهُراجع بفهم كلام اللّه است.
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْنَعْقِلُما كُنَّا فِي
أَصْحابِ السَّعِيرِملك: 10. و گفتند: اگر گوش ميداديم و ميفهميديم در ميان اهل سعير
نمىبوديموَ مايَعْقِلُهاإِلَّا الْعالِمُونَعنكبوت: 43.
جز دانايان آنرا درك نميكنند. اگر آيات قرآن را تتبّع كنيم خواهيم
ديد كه عقل در قرآن بمعنى فهم و درك و معرفت است.