ميگفته تا از حيض سوم غسل نكرده مرد ميتواند رجوع كند؟ فرمود:
دروغ ميگويند فرمود: على عليه السّلام ميفرمود: چون خون حيض سوّم را
ديد عدهاش تمام است. (ترجمه از تفسير عياشى).
قرآن:اين لفظ در اصل مصدر است بمعنى خواندن. چنانكه در بعضى از آيات معناى
مصدرى مراد است مثلإِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُفَإِذا قَرَأْناهُ
فَاتَّبِعْقُرْآنَهُقيامة: 17- 18.
قرآن در اينجا مصدر است مثل فرقان و رجحان و هر دو ضمير راجع
بوحىاند يعنى در قرآن عجله نكن زيرا جمع كردن آنچه وحى ميكنيم و خواندن آن بر
عهده ماست ... و چون آنرا خوانديم از خواندنش پيروى كن و بخوان.
سپس قرآن علم است بكتاب حاضر كه بر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله
نازل شده باعتبار آنكه خواندنى است و آن مصدر از براى مفعول (مقروّ) است، قرآن
كتابى است خواندنى بايد آنرا خواند و در معانيش دقّت و تدبّر نمود بنظر نگارنده
همان خواندن سبب تسميه اين كتاب عظيم باين نام است. چنانكه خود قرآن بخواندن آن
كاملا اهميّت ميدهدوَ أَنْ أَتْلُوَاالْقُرْآنَنمل: 92.وَ رَتِّلِالْقُرْآنَتَرْتِيلًامزمّل: 4.فَاقْرَؤُا ما
تَيَسَّرَ مِنَالْقُرْآنِمزمّل: 20.
بعضىها قرآن را در اصل بمعنى جمع گرفتهاند كه اصل قرء بمعنى جمع
است در اينصورت ميتوانند بگويند كه: آن مصدر از براى فاعل است قرآن يعنى جامع
حقائق و فرمودههاى الهى. ولى با ملاحظه آنچه گذشت معناى اول مقبولتر بلكه منحصر
بفرد است. الميزان نيز آنرا اختيار كرده است.
اوصاف قرآن
خداوند در قرآن اوصافى براى قرآن ذكر ميكند كه مبيّن مقام شامخ اين
كتاب الهى است و موقعيّت و عظمت آنرا بطور واضح متجلى ميسازد از قبيل: