مساوى باشد بدون زياده و نقصان «قَدَرَاللّه هذا الامريَقْدِرُهُقَدْراً» يعنى خدا آنرا بر مقداريكه
مصلحت اقتضا ميكرد قرار دادقَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍقَدْراًطلاق: 3. خدا براى هر چيزى
اندازهاى معيّن قرار داده استوَ فَجَّرْنَا
الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْقُدِرَقمر: 12. شكافتيم زمين را
چشمههائى پس آب آسمان و زمين بهم رسيدند بر نحويكه تقدير شده بود بدون زيادت و
نقصان.
راجع بهإِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِالْقَدْرِمستقلا بحث خواهد شد.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَقَدْرِهِإِذْ قالُوا ما
أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍانعام: 91. اين تعبير در سوره
حجّ آيه 74 و در زمر آيه 67 نيز آمده است در معنى آن گفتهاند: خدا را نشناختند حق
شناختنش، خدا را تعظيم نكردند حق تعظيمش.
اين هر دو قابل قبول است، از راغب نقل شد كه قدر بيان كميّت شىء
است. آن در معانى غير محسوس نيز بكار ميرود گويند قدر فلانكس و از آن احترام،
وقار، عظمت و وزنه اجتماعى اراده ميكنند چنانكه در كتب لغت هست. پس مانعى ندارد كه
بگوئيم: خدا را تعظيم نكردند تعظيم لايق، خدا را نشناختند شناختن لايق.
آيهايكه نقل شد در ردّ يهود است كه براى مقابله با رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله ميگفتند: اصلا خدا ببشرى وحى نكرده است در ذيل آيه فرموده:قُلْ مَنْ أَنْزَلَ
الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى ...
و در صدر فرموده: خدا را نشناختند حق شناختن (و گرنه ميدانستند كه
لازمه خدائى ارسال رسل است و نميگفتند: خدا بانسانى وحى نكرده است).
قَدَر:
(بر وزن فرس) توانائى.
اندازه. در جوامع الجامع گفته: قدر و قدر (بر وزن فلس و فرس) دو
لغتاند. يعنى بيك معنى مثلوَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِقَدَرُهُوَ عَلَى
الْمُقْتِرِقَدَرُهُ