قتال: جنگيدن با همديگر. كشتن همديگر.حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ
أَنْيُقاتِلُوكُمْأَوْيُقاتِلُواقَوْمَهُمْنساء: 90.
سينه شان تنگ شد از اينكه با شما يا با قوم خويش بجنگند.
مقاتله: گاهى بمعنى لعنت آيدقاتَلَهُمُاللَّهُ أَنَّى
يُؤْفَكُونَتوبه: 30.
خدا لعنتشان كند كجا بر ميگردند.
طبرسى ذيل آيه بعد از قبول اين معنى فرموده: ابن انبارى گفته مقاتله
از قتل است و چون از طرف خدا گفته شود مراد لعن است كه ملعون از جانب خدا بمنزله
مقتول هالك است راغب اصرار دارد كه آنرا بين الاثنين گرداند و گويد: (كافر يا
منافق) بوضعى رسيده كه بجنگ با خدا مباشرت كرده و هر كه با خدا مقاتله كند مقتول
است. ليكن اين توجيه چندان دلچسب نيست.
اقْتِتَال: مقاتله كردن «اقْتَتَلَالقوم:
تقاتلوا»فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِيَقْتَتِلانِقصص: 15. در آن شهر دو نفر
يافت كه با هم ميجنگيدند.
جنگ دو گونه است يكى جنگ تعرّضى و آن اين است كه قومى بفكر جنگ با ما
نباشند و بخواهند در صلح و مسالمت زندگى كنند ولى ما بآنها حمله كنيم.
دوم جنگ دفاعى و آن اينكه گروهى بر ما حمله كنند و ما از خود دفاع
كنيم و يا قومى پيمان شكنى كنند و يا در فكر حمله ببلاد اسلامى باشند و مسلمين بر
آنها پيشدستى كنند.
در اينكه آيا در اسلام جنگ تعرّضى هست يا نه، بعبارت ديگر اگر مردمى
غير مسلمان با مسلمانان جنگ نكنند و بخواهند با مسالمت زندگى كنند آيا مسلمين حق
دارند براى اشاعه اسلام ببلاد آنها حمله كنند يا نه؟ لازم