قبس:
(بر وزن فرس) شعلهاى از آتش است كه از آتشى برداشته شود در قاموس
گفته: «شعلةنارتُقْتَبَسُمن معظم النار» و نيز مصدر است بمعنى اخذ شعله «قَبَسَالنّارقَبْساً:
اخذها شعلة» طبرسى شعله آتش فرموده كه در سر نى يا چوب باشد اقتباس
كه بمعنى اخذ شعله است بطور اقتباس كه بمعنى اخذ شعله است بطور استعاره بطلب علم و
استفاده گفته ميشود «اقْتَبَسَالعلم: استفاده».
من آتشى احساس كردم شايد از آن شعلهاى بشما آورم يا از آن راه يابم.
سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍقَبَسٍلَعَلَّكُمْ
تَصْطَلُونَنمل: 7. «قبس»
ظاهرا مصدر بمعنى مفعول است و شهاب بمعنى تكه آتش است يعنى تكه اخذ
شده «تَصْطَلُونَ»يعنى تا گرم شويد.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ
آمَنُوا انْظُرُونانَقْتَبِسْمِنْ نُورِكُمْحديد: 13. روزى كه مردان و
زنان منافق باهل ايمان گويند مهلت دهيد تا از نور شما استفاده كنيم. شايد در «نور» راجع بآيه بيشتر توضيح داده
شود.
قبض:گرفتن. راغب گويد:
قبض گرفتن شىء است با تمام دست.
«قَبْضُاليد على الشّىء» جمع كردن و گره كردن دست است بعد از اخذ شىء، «قَبْضُاليد عن الشّىء» جمع كردن
دست است پيش از اخذ، و آن بمعنى امساك از اخذ شىء است.
ثُمَقَبَضْناهُإِلَيْناقَبْضاًيَسِيراًفرقان: 46. سپس آنرا بآسانى بطرف خويش گرفتيم.
وَ اللَّهُيَقْبِضُوَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَبقرء: 245. خداوند تنگ ميكند
و بسط ميدهد و بسوى او برگشته ميشويد. قبض در آيه بمعنى امساك است كه در اول گفته
شد.