قاف:حرف بيست و يكم از الفباى عربى و بيست و چهارم از الفباى فارسى است
جزء كلمه واقع ميشود، در حساب ابجد بجاى عدد صد است.
ق:نام سوره پنجاهم از سور قرآنى استقوَ الْقُرْآنِ
الْمَجِيدِ. بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْق: 1 و 2.
سوره ق كه جمعا 45 آيه است حرف ق پنجاه و شش بار در آن ذكر شده است،
مطابق آنچه درعسقاز تحقيقات دكتر رشاد نقل كردهايم درصد حرف قاف در اين سوره مباركه
نسبت بحروف ديگر سوره بايد از درصد آن در ديگر سورهها نسبت بحروف آنها بيشتر بوده
باشد رجوع شود بهعسقاين احتمال نيز وجود دارد كه چون اين سوره اكثر درباره قيامت است،
قاف اشاره به قيامت باشد در آنصورتقرمز مطالب سوره است.
ايضا بمعنى دورى از خير آمده «قَبَّحَهُاللّه عن الخير: نحّاه»وَ أَتْبَعْناهُمْ
فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَالْمَقْبُوحِينَقصص: 42. «مقبوحين» ممكن است بمعنى «مبعدين» باشد يعنى در دنيا پشت سر
آنها لعنت قرار داديم و آنها روز قيامت از رحمت خدا دوراند يعنى هم در دنيا و هم
در آخرت ملعوناند.
راغب گويد: قبيح در اعيان آن است كه چشم ديدن آنرا ناپسند دارد و
قبيح از احوال و اعمال آنست كه نفس آنرا ناپسند داند بنظر او «مقبوحين» در آيه اشاره است بناپسندى
منظر و قيافه آنها از قبيل سياهى چهره، كبودى