در مجمع فرموده: از امام باقر عليه السّلام و ابن عباس و سدّى و
قتاده نقل شده كه فوم گندم است فرّاء و ازهرى گندم و نان گفتهاند، كسائى گفته آن
سير است و اصل آن ثوم است ثاء بفاء بدل شده است.
فاه:دهان. همچنين است فوه، فيه، فم.إِلَّا كَباسِطِ
كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَفاهُرعد: 14. مگر مانند كسيكه دو
دستش را بسوى آب باز كرده تا بدهانش برسد.
جمع آن افواه استوَ تَقُولُونَبِأَفْواهِكُمْما لَيْسَ لَكُمْ
بِهِ عِلْمٌنور: 15.
فى:حرف جرّ است اهل لغت براى آن ده معنى ذكر كردهاند از جمله:
و نيز بمعنى تعليل، استعلاء، بمعنى باء، در جاى الى، در جاى من،
توكيد و غيره آمده كه در كتب لغت مذكور است.
فىء:
(بفتح فاء) رجوع. «فَاءَفَيْئاً: رجع» گويند: «هوسريعالْفَيْءِعن غضبه» يعنى او از خشمش زود بر ميگرددفَقاتِلُوا الَّتِي
تَبْغِي حَتَّىتَفِيءَإِلى أَمْرِ اللَّهِحجرات: 9. با گروه متجاوز
بجنگيد تا بطاعت خدا بر گردد.
فَإِنْفاؤُفَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌبقره: 226. اگر ايلاء كنندگان
بزنانشان برگشتند و كفّاره دادند خدا آمرزنده و مهربان است.
يَتَفَيَّؤُاظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِنحل: 48. سايههاى آن از راست
و چپ در حال خضوع بخدا بر ميگردد.