responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 204

فِي‌ الْفُلْكِ‌ الْمَشْحُونِ‌ يس: 41. رجوع شود به «شحن» و ظاهرا مراد مطلق كشتى است نه كشتى نوح عليه السّلام.

طبرسى رحمه اللّه فرموده: اصل فلك بمعنى دور و گرديدن است. على هذا كشتى را باعتبار گردش فلك گفته‌اند.

فَلَك: (بر وزن فرس) مدار كواكب. وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي‌ فَلَكٍ‌ يَسْبَحُونَ‌ انبياء: 33. ايضا آيه 40. يس اوست خدائيكه شب و روز را و آفتاب و ماه را آفريد همه در يك مدارى شناوراند مدار شب و روز اطراف زمين و مدار آفتاب و ماه در فضا و مخصوص بخودشان است.

ظاهرا «كل» بهر چهار بر ميگردد آيه «يس» نيز در همين مضمون است.

بنظر ميايد مدار نجوم بمناسبت نجوم كه در آن ميگردند فلك گفته شده و گرنه مدار اعتبارى است.

فلان: يا وَيْلَتى‌ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا فرقان: 28. لفظ «فلان» كنايه است از يكنفر معيّن ابن دريد از ابى حاتم نقل كرده: عرب از هر مذكّر با «فلان» و از هر مؤنّث با «فلانة» كنايه مياورد اگر مراد بهائم باشد الفلان و الفلانة با الف و لام ميگويند (مجمع).

آيه راجع بقيامت است كه در آن انسان متوجّه ميشود رفيقش يا پيشوايش او را اضلال و بد بخت كرده گويد:

اى كاش فلانكس را براى خويش رفيق اخذ نميكردم اين كلمه بيشتر از يكبار در قرآن مجيد نيامده است.

فند: (بر وزن فرس) كم عقلى.

ضعف رأى. «فَنِدَ الرّجل‌ فَنَداً: خرف» تفنيد آن است كه كم عقلى و ضعف رأى را بكسى نسبت دهى‌ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ‌ تُفَنِّدُونِ‌ يوسف: 94. پدرشان (يعقوب عليه السّلام) گفت من بوى يوسف را استشمام ميكنم اگر در اشتباهم نشماريد و سفيهم ندانيد. يعنى اگر نگوئيد كه سفيه شده و كم عقل گرديده است.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 204
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست