است كه در صورت تشنگى آنرا فشرده و مينوشند راغب گفته فظّ بمعنى بد
خلقى استعاره است از فظّ بمعنى آب شكمبه كه نوشيدنش بسيار ناپسند است و جز در
ناچارى شديد نمينوشند.
اين كلمه فقط يكبار در قرآن يافته است.
فعل:
(بفتح اول) كار كردن و بكسر اول كار. در قاموس گفته:
«الْفِعْلُبالكسر حركة الانسان ... و بالفتح مصدر ...» همچنين است قول فيومى در مصباح.
ولى قرآن اين مطلب را تصديق نميكند و فعل بكسر اول را مصدر بكار برده مثلوَ أَوْحَيْنا
إِلَيْهِمْفِعْلَالْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِانبياء: 73. عطف «إِقامَ- وإِيتاءَ» بر آن، كه هر دو مصدراند
بهترين دليل مصدر بودن «فعل»
است نه اسم مصدر.
فَعْلَة: بفتح اول بمعنى دفعه است «كانتمنكفَعْلَةًحسنة» از تو يك كار خوبى بود.وَفَعَلْتَفَعْلَتَكَالَّتِيفَعَلْتَوَ أَنْتَ مِنَ
الْكافِرِينَشعراء: 19. اين سخن فرعون است بموسى عليه السّلام مراد از فعلة كشته
شدن قبطى است بدست موسى يعنى: و كردى آنكارت را كه كردى حال آنكه بر نعمت ما كافر
بودى.
فَعَّال: مبالغه و از اسماء حسنى است و دو بار در قرآن آمده استإِنَّ رَبَّكَفَعَّالٌلِما يُرِيدُهود: 107.
ايضا سوره بروج: 16.
فقد:گم شدن. غائب شدن «فَقَدَهُفَقْداً: غاب عنه» راغب گفته: فقد نبودن شىء است بعد از بودن آن، و آن از عدم
اخص است كه عدم بچيزى كه اصلا بوجود نيامده نيز گفته ميشود در نهج البلاغه خطبه
187 آمده
«سَلُونِيقَبْلَ أَنْتَفْقِدُونِي».
پيش از آنكه مرا از دست بدهيد و گم كنيد، از من بپرسيد.
قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ ما ذاتَفْقِدُونَ. قالُوانَفْقِدُصُواعَ الْمَلِكِ
...يوسف:
71- 72.
برادران يوسف رو كرده و گفتند: چه چيز گم كردهايد؟ گفتند:
پيمانه شاه را گم كردهايم.
وَتَفَقَّدَالطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ ...نمل: 20.