بقره: 255. مراد از آن قهرا عظمت واقعى و معنوى است نه مثل عظمت جسم.
عظيم را عظيم الشأن و پادشاه معنى كردهاند ولى ظهور كلمه در عظمت معنوى است. مثل
محيط و قادر بودن.
اين كلمه در قرآن مجيد شش بار وصف ذات بارى تعالى آمده است يكى آيه
فوق ايضاوَ هُوَ الْعَلِيُالْعَظِيمُشورى: 4.إِنَّهُ كانَ لا
يُؤْمِنُ بِاللَّهِالْعَظِيمِحاقه: 33.فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَالْعَظِيمِواقعة: 74 و 96. و حاقه: 52.
ايضا در وصف افعال خدا آمده است مثلذُو الْفَضْلِالْعَظِيمِ.
همچنين در وصف: عذاب، اجر فوز، عرش، كرب، كيد زنان و غيره بكار رفته
است.
عفريت:قالَعِفْرِيتٌمِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ
مَقامِكَنمل: 39. در قاموس و اقرب الموارد گفته: «الْعِفْريتُ: النَّافِذُ فِى الْأَمْرِ
الْمُبَالِغُ فِيهِ مِنْ دَهاءٍ- وَ الْخَبِيثُ الْمُنْكَرُ» در اقرب گفته: گويند «رَجُلٌعِفْريتٌوَ أَسَدٌعِفْريتٌ» يعنى مرد قوى و شير قوى. در
مجمع فرموده: أَصْلعفريتاز عفر بمعنى تراب است كه او حريف خويش را بخاك مياندازد.
على هذا بهتر است عفريت را در آيه قوى و زيرك معنى كنيم يعنى زيرك پر
زورى از جنيّان گفت: من تخت ملكه را پيش از آنكه از جاى برخيزى برايت مياورم و
آنچه امثال راغب آنرا «العارمالخبيث» (موذى پست) معنى كردهاند مناسب نيست.
از نهايه ابن اثير روشن ميشود كه تاء عفريت زائد و اصل آن عفرى و آن
بمعنى قوى و زيرك است و در نامه ابو موسى آمده:
«غَشِيَهُمْيَوْمَ بَدْرٍ لَيْثاًعِفْرِيّاً».
روز بدر در حاليكه مثل شير قوى و زيرك بود بر سر كفار آمد ظاهرا ابو
موسى اين كلمه را در مدح على عليه السّلام گفته است. رجوع شود به «نهايه».
عفف:عفّت بمعنى مناعت است در شرح آن گفتهاند: حالت نفسانى در شرح آن
گفتهاند: حالت نفسانى است كه از غلبه شهوت باز دارد پس