مثلا در آيهوَ لا تَنازَعُوافَتَفْشَلُواوَ تَذْهَبَ
رِيحُكُمْ ...انفال: 46. بمعنى ضعف است نه ترس يعنى منازعه و اختلاف نكنيد كه ضعيف
شويد و نيرويتان از بين برود ميدانيم كه اختلاف موجب ضعف و پراكندگى است ولى در
آيهحَتَّى إِذافَشِلْتُمْوَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ ...آل عمران: 152. و آيهوَ لَوْ أَراكَهُمْ
كَثِيراًلَفَشِلْتُمْوَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ ...انفال: 43. معنى ترس بهتر
بنظر ميرسد.
122. فشل را در آيه جبن و يا ضعف توأم با جبن گفتهاند يعنى: آنگاه كه دو
طائفه از شما خواستند بترسند و يا خواستند از ترس ضعيف گردند ولى اين معنى با
ملاحظههَمَّتْجور در نميايد. بنظر نگارنده فشل در آيه بمعنى برگشتن از تصميم است
كه لازمه جبن است در اقرب الموارد گويد: «عَزَمعَلى كذا ثُمَفَشَلَعَنْهُ اىْ نَكَلَ عَنْهُ وَ
لَمْ يَمْضِهِ» يعنى بفلان كار تصميم گرفت سپس برگشت و بجا نياورد.
آيه درباره دو گروه بنى سلمه و بنى حارثه است كه با رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله بجنگ «احد»
خارج شدند و چون عبد اللّه بن ابى با ياران خويش از راه برگشت آنها
نيز قصد كردند كه برگردند ولى بر نگشتند يعنى: ياد كنيد آنوقت را كه دو طائفه از
شما، خواستند از تصميم خود (كه جهاد بود) بر گردند حال آنكه خدا يار آنهاست.
فصح:وَ أَخِي هارُونُ هُوَأَفْصَحُمِنِّي لِساناًقصص: 34. فصيح كسى است كه
كلامش بيان كننده مقصود و خالى از تعقيد باشد «أَفْصَحَعن مراده اظهره» فصاحة بمعنى
بيان و خلوص كلام از تعقيد است يعنى برادرم هارون در سخن گفتن از من فصيحتر است و
ميتواند سخن را بهتر از من ادا كند اين آيه دلالت بر لكنت زبان موسى عليه السّلام
ندارد رجوع شود به «عقد»
ذيل آيهوَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِيطه: 27. و «بين» ذيل آيهوَ لا يَكادُ
يُبِينُ. اين كلمه فقط