فاره است چنانكه در مجمع گفتهوَ تَنْحِتُونَ مِنَ
الْجِبالِ بُيُوتاًفارِهِينَشعراء: 149.فارِهِينَرا حاذقين و ماهرين معنى كردهاند يعنى از كوهها خانهها ميتراشيد در
حاليكه در اين كار ماهريد بعضى آنرا متكبران معنى كردهاند.
ناگفته نماند: فراهة بمعنى سبكى و نشاط نيز آمده است لذا بعيد نيست
كه مراد از آن در آيه آسودگان باشد كه نوعى سبكى است و در آيه ديگر بجاىفارِهِينَآمِنِينَآمدهوَ كانُوا
يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَحجر: 82. و هر دو آيه درباره
قوم ثمود است. اين كلمه فقط يكبار در قرآن بكار رفته وفارِهِينَ- فرهين هر دو خوانده شده است.
فرى:
... وَ قَدْ خابَ مَنِافْتَرىطه: 61. فرى در اصل بمعنى قطع
و شكافتن است در اقرب آمده: «فَرَىالشَّيْءَفَرْياً: قَطَعَهُ وَ شَقَّهُ» بعد گويد خواه بجهت افساد باشد مثل بريدن و
شكافتن درنده و خواه براى اصلاح باشد مثل قطع چرم بوسيله خيّاط.
راغب گويد: فرى قطع براى دوختن و اصلاح و افراء قطع براى افساد است
همچنين است قول طبرسى ذيل آيه 48 نساء فيومى در مصباح گفته:
«فَرَيْتُالجلد: قطعته للاصلاح».
افْتِرَاء: بمعنى جعل دروغ و چيزى از خود در آوردن است مثلوَ مَنْ أَظْلَمُ
مِمَّنِافْتَرىعَلَى اللَّهِ كَذِباًانعام:
21. كيست ظالمتر از آنكه بر خدا دروغ ببندد. و مثلأَمْ يَقُولُونَافْتَراهُقُلْ فَأْتُوا
بِسُورَةٍ مِثْلِهِيونس: 38.
بلكه ميگويند قرآنرا ساخته است بگو يكسوره بمانند آن بياوريد.
در آيهفَقَدِافْتَرىإِثْماً عَظِيماًنساء: 48. طبرسىإِثْماًرا مفعول مطلق وافْتَرىرا بمعنى اثم گرفته يعنى: حقا
كه گناه كرده گناه بزرگى.
و شايد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «افْتَرَىو اثم اثما عظيما».
مُفْتَرى: (بصيغه مفعول) ساخته شده.قالُوا ما هذا
إِلَّا سِحْرٌمُفْتَرىًقصص: 36. گفتند: اين نيست مگر