responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 163

بنى اسرائيل طغيان نمايد.

إِفْرَاط: تجاوز بيشتر و تفريط كوتاهى و تقصير بيشتر است.

يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ‌ فِي جَنْبِ اللَّهِ‌ زمر: 56. اى حسرت بر آنچه در طاعت خدا تقصير و كوتاهى كردم‌ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ‌ مُفْرَطُونَ‌ نحل: 62. مُفْرَطُونَ‌ در قرآنها بصيغه مفعول است و بصيغه فاعل و ايضا مُفَرِّطُونَ‌ بكسر راء از باب تفعيل نيز خوانده‌اند.

يعنى: ناچار آتش براى آنهاست و آنها پيش افتادگان (بآتش) اند ميشود از آيه فهميد كه آنانكه بخدا نسبت زائيدن و فرزند ميدهند پيش از ديگران بآتش وارد خواهند شد.

وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ‌ فُرُطاً كهف: 28. فرط (بر وزن عنق) بمعنى افراط و تجاوز است يعنى از هواى نفس پيروى كرده و كارش تجاوز و تعدّى بود «الْفُرُطُ: الامر المجاوز فيه عن الحدّ».

فرع: بالا رفتن. «فَرَعَ‌ الجبل: صعده» شاخه درخت را بمناسبت بالا رفتن فرع گفته‌اند كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ ابراهيم:

24. مانند درخت پاكيكه ريشه‌اش در زمين و شاخه‌اش در آسمان است.

راغب گفته آن بمناسبت طول و عرض هر دو گفته ميشود بفرزندان شخص فروع گويند كه از اصل (پدر) منشعب شده‌اند. آن يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.

فرعون: لفظ عجمى و لقب پادشاهان مصر و بقول اقرب الموارد در لغت قبط بمعنى تمساح است. از آن در عرب فعل آورده و گفته‌اند:

«تَفَرْعَنَ‌ فلان» يعنى كار فرعون كرد كه تكبّر و تجاوز بود.

اين لفظ 74 بار در قرآن مجيد آمده و در داستانهاى بنى اسرائيل و موسى عليه السّلام بچشم ميخورد. گويند:

فرعونيكه بنى اسرائيل را تعذيب ميكرد و پسرانشان را ميكشت رامسس يا رعمسيس دوم و فرعونيكه موسى و هارون عليهما السلام براى هدايت او

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 163
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست