و شقاء ميافتند و پيش ميروند تا اهل سعادت بسعادت و اهل شقاوت بشقاوت
برسند و از هم متمايز گردند.
الميزان در ج چهارم ذيل آيه 42 آل عمران در اين باره بحث مفصلى دارد
كه ديدنى است.
فَتَى:تازه جوان. در دختر فتاة گويند. و بطور كنايه بغلام و كنيز (برده)
گفته ميشود (مفردات). در قرآن مجيد بحرّ و آزاد اطلاق شده استقالُوا سَمِعْنافَتًىيَذْكُرُهُمْ يُقالُ
لَهُ إِبْراهِيمُانبياء: 60. گفتند جوانى ابراهيم نام را شنيديم كه خدايان را ببدى
ياد ميكرد در آيهوَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُفَتاهايوسف: 30. مراد از فتى غلام
است يعنى زنانى در شهر گفتند زن عزيز مصر از غلامش كام ميخواهد.
جمع فتى فتيان و فتيه است مثلوَ قالَلِفِتْيانِهِاجْعَلُوا
بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْيوسف: 62. بغلامانش گفت سرمايه آنها را دربارهايشان بگذاريد و مثلإِنَّهُمْفِتْيَةٌآمَنُوا بِرَبِّهِمْ
وَ زِدْناهُمْ هُدىًكهف: 13. آنها جوانهائى بودند كه بپروردگارشان ايمان آوردند و بر
هدايتشان افزوديم.
جمع فتاة فتيات استوَ لا تُكْرِهُوافَتَياتِكُمْعَلَى الْبِغاءِ
إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناًنور: 33. كنيزانتان را بر زنا مجبور نكنيد اگر عفّت اختيار كنند.
فتوى:بيان حكم، همچنين است فتيا. راغب گويد فتوى و فتيا جوابى است از
احكاميكه محل اشكال است. ظهور آيات قرآن در مطلق بيان حكم و جواب است در مقابل
سؤال خواه از احكام باشد خواه از غير آنها.وَيَسْتَفْتُونَكَفِي النِّساءِ قُلِ
اللَّهُيُفْتِيكُمْفِيهِنَنساء: 127. در اينجا درباره احكام دينى استيا أَيُّهَا
الْمَلَأُأَفْتُونِيفِي رُءْيايَ ...يوسف:
43.يا أَيُّهَا الْمَلَأُأَفْتُونِيفِي أَمْرِينمل: 32. در اين دو آيه و
نظير آنها درباره غير احكام است طبرسى رحمه اللَّه آنرا بيان حكم گفته و درأَفْتُونِي فِي
رُءْيايَفرموده يعنى حكم حادثه را بيان كنيد.