مفاتح:وَ عِنْدَهُمَفاتِحُالْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَانعام: 59.أَوْ بُيُوتِ
خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْمَفاتِحَهُأَوْ صَدِيقِكُمْنور: 61.وَ آتَيْناهُ مِنَ
الْكُنُوزِ ما إِنَمَفاتِحَهُلَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِقصص: 76. اين لفظ بيشتر از سه
بار در قرآن مجيد نيامده است.
مِفْتَح (بكسر ميم و سكون فاء و فتح تاء) و مفتاح بمعنى كليد و مفتح (بر وزن
مقعد) بمعنى خزانه و انبار است جمع اوّلى و دوّمى مفاتح و و مفاتيح و جمع سوّمى
فقط مفاتح آيد (اقرب).
على هذا مفاتح در سه آيه گذشته احتمال دارد كه بمعنى كليد و يا خزانه
باشد ولى در آيه اول بقرينهوَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِمنافقون:
7.وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُحجر: 21. بايد گفت كه مراد
خزائن است يعنى خزائن و انبارهاى غيب نزد خدا است و جز او كسى بآنها دانا نيست و
در آيه دوم اگر مراد كليدها باشد منظور آنست از جاهائيكه كليد آنها دست شماست
ميتوانيد بخوريد و يا از چيزى بخوردن مجازيد كه انبارهاى آن دست شماست و در آيه
سوم قريب بعلم است كه مراد خزائن باشد يعنى بقارون از گنجها آنقدر داديم كه حمل
گنجهاى او بر گروه نيرومند ثقيل بود.
فتر:اصل فتر چنانكه طبرسى فرمود بمعنى انقطاع از جديّت در كار است. راغب
فتور را سكون بعد از حدّت، نرمى پس از شدّت، ضعف بعد از قوّت گفته است.
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لايَفْتُرُونَانبياء: 20. شب و روز خدا را
تسبيح ميگويند و آرام نميشوند. آيه درباره ملائكه است.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ. لايُفَتَّرُعَنْهُمْ وَ هُمْ
فِيهِ مُبْلِسُونَزخرف: 74 و 75. گناهكاران در عذاب جهنّم پيوستهاند، عذاب از آنها
قطع