76. مراد ازبِما فَتَحَ اللَّهُبشارات رسول خدا صلّى اللَّه
عليه و آله است در تورات كه گاهى بعضى از يهود آنها را بمؤمنين نقل ميكردند لذا
بزرگانشان در خلوت آنها را از اينكار نهى كرده و ميگفتند:
آيا آنچه را كه خدا بشما فهمانده بآنها حكايت ميكنيد تا پيش خدا
بوسيله آن با شما محاجّه كنند؟
گوئى يهود خيال ميكردند اگر آنها نگويند خدا نخواهد دانست لذا در آيه
بعدى فرموده آيا نميدانند كه خدا آنچه را پنهان يا آشكار ميكنند ميداند.
إِنَّافَتَحْنالَكَفَتْحاًمُبِيناً. لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ
ما تَأَخَّرَ ...
فتح: 1 و 2. رجوع شود به «ذنب».
وَاسْتَفْتَحُواوَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍابراهيم: 15. فاعلاسْتَفْتَحُواظاهرا «رسل» است در آيات قبل، يعنى
پيامبران از خدا فتح و پيروزى خواستند در نتيجه عذاب آمد و هر ستمگر لجوج از سعادت
نوميد شد.
ممكن است فاعل هم پيامبران باشند و هم كفّار كه آنها نيز از روى
مسخره و عناد يكسره شدن كار را ميخواستند و ميگفتندمَتى هذَاالْفَتْحُإِنْ كُنْتُمْ
صادِقِينَسجده: 28. در اينصورت مقصود آنست كه هر دو گروه فتح را خواستند ولى
بنوميدى كفّار تمام شد.
فَتَّاحٌ: بسيار گشاينده و آن از اسماء حسنى است مراد از آن عموم است و از جمله
فتح و فيصله ميان حق و ناحق ميباشد.وَ هُوَالْفَتَّاحُالْعَلِيمُسباء: 26. و آن يكبار بيشتر
در قرآن