responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 142

ف‌

فاء: حرف بيستم از الفباى عربى و حرف بيست و سوم از الفباى فارسى است در حساب ابجد كنايه از عدد هشتاد است.

اهل لغت درباره آن معانى متعدّد گفته‌اند از جمله:

1- ترتيب خواه ذكرى باشد يا معنوى. ذكرى آن است كه ترتيب فقط در ذكر باشد و آن در واقع ذكر تفصيل بعد از اجمال است مثل: وَ نادى‌ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي‌ هود: 45. فَقالَ رَبِّ ...

تفصيل‌ نادى‌ ... و ترتيب فقط در ذكر است.

معنوى آنست كه يكى پس از ديگرى باشد مثل‌ كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ... بقره: 213. كه بعثت انبيا پس از بودن ناس است.

فرق فاء با ثمّ آنست كه در ثمّ ترتيب و تراخى است و در فاء فقط ترتيب.

2- سبب. و آن در صورتى است كه مابعدش علت ما قبل آن باشد نحو فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ‌ حجر: 34. طالبان تفصيل بكتب لغت رجوع كنند.

فؤاد: قلب. ما كَذَبَ‌ الْفُؤادُ ما رَأى‌ نجم: 11. آنچه چشم ديد قلب تكذيب نكرد قلب را از آن فؤاد گويند كه در آن توقّد و دلسوزى هست كه «فأد» بمعنى بريان كردن آمده است بقولى علّت اين تسميه تأثر و تحوّل قلب است كه «فأد» در اصل بمعنى حركت و تحريك است.

(اقرب) راغب وجه اول را گفته و نيز قلب را بعلّت تقلّب و تحوّل آن قلب گفته‌اند.

جمع آن افئده است‌ فَاجْعَلْ‌ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ‌ ابراهيم: 37.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست