قالَ لَهُ مُوسى إِنَّكَلَغَوِيٌمُبِينٌقصص: 18. غوى: آنكه در راه
هلاكت است يعنى: موسى باو گفت تو هلاكت پيشهاى آشكار. گويا منظور موسى آن بود: تو
با اين كثرت فرعونيان و قلّت بنى اسرائيل هر روز مفسدهاى راه مياندازى و در راه
هلاكت قدم بر ميدارى.
وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُالْغاوُونَشعراء: 224. هلاكت پيشگان از
شعراء و خيالبافان پيروى ميكنند. غاوّى:
هلاكت پيشه.
غيب:نهان. نهفته. هر آنچه از ديده يا از علم نهان است. ارباب لغت
گفتهاند: «الْغَيْبُ: كُلُّ ماغابَعَنْكَ».إِنِّي أَعْلَمُغَيْبَالسَّماواتِ وَ
الْأَرْضِبقره: 33. من نهان آسمانها و زمين را ميدانم.تِلْكَ مِنْ
أَنْباءِالْغَيْبِنُوحِيها إِلَيْكَهود: 49. آن از خبرهاى نهان
است كه بتو وحى و اعلام ميكنيم.
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَبِالْغَيْبِوَ يُقِيمُونَ
الصَّلاةَبقره: 3. لفظ «الغيب»
در آيه گر چه مطلق است ولى ظاهرا مراد از آن خداست كه در ذيل آيه
ايمان بپيامبران و كتب گذشته را ذكر كرده و در آخر بلفظبِالْآخِرَةِ هُمْ
يُوقِنُونَقيامت را هم نام برده است پس بنا بر وقت نزول آيه، ميماند خدا و با
آن سه اصل توحيد: ايمان بخدا، نبوّت و قيامت، تمام ميشود. خدا از هر پيدا پيداتر
است ولى اطلاق لفظ غيب بر خدا بعلت ناديده بودن او است.
در تفسير برهان از امام صادق عليه السّلام مروى است كه دربارهيُؤْمِنُونَبِالْغَيْبِفرمود:
«مَنْآمَنَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ».
عليه السّلام و در روايت ديگر فرموده:
«وَالْغَيْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ».
ظاهرا مراد امام عليه السّلام تطبيق است كه اذعان بوجود امام غائب
عليه السّلام نيز واجب و جزء ايمان است همچنين است شمول آن بر ملائكه.
خشية بالغيب؟
در عدّهاى از آيات جمله «يَخْشَوْنَرَبَّهُمْبِالْغَيْبِ»و نظير آن آمده مثل