روايت قابل دقت است پس گناه معدوم نميشود چون موجود را معدوم شدن
نيست ولى مستور ميگردد و شايد مستور شدن اين است كه جزء اشياء ديگر گرديده و
ناپديد ميشود.
غفران ذنب- تكفير سيئه
ناگفته نماند درباره بخشودن ذنوب در قرآن پيوسته غفران ذنوب آمده و «غفرانسيئات و سيّئة» حتى يكبار هم
نيامده است، از آنطرف پيوسته در علاج سيئات كلمه تكفير آمده مثل «كَفِّرْعَنَّا سَيِّئاتِنا»ولى «اغفرسيئاتنا» حتى يكدفعه هم بكار
نرفته است مگر آيهنَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْاحقاف: 16. كه بلفظ «نَتَجاوَزُ»آمده پس در اين چه سرّى هست؟
بنظر ميايد ذنوب خود گناهان است كه بصورت نيرو در عالم رها شده و در
آخرت مجسّم خواهند شد و سيّئات آثار وضعى گناهان از قبيل تيرگى قلوب، رفتن آبروها،
آمدن عذاب دنيوى و غيره مثلا در آيات:
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا ...نحل: 34.وَ بَدا لَهُمْ
سَيِّئاتُ ما كَسَبُوازمر:
48.فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوازمر: 51.فَوَقاهُ اللَّهُ
سَيِّئاتِ ما مَكَرُواغافر: 45.وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُواجاثيه: 33. كه سيّئات از «ما كَسَبُوا- ...ما عَمِلُوا- ...ما
مَكَرُوا» جدا شده است و اگر اضافه لاميّه باشد چنانكه ظاهرا لاميّه است كاملا
روشن است كه سيّئات آثار مكر و عمل بداند و گرنه ميبايست گفته شود «فَاصابَهُمْما مَكَرُوا» ايضا از آيه:رَبَّنافَاغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا وَ
كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِناآل عمران: 193.
روشن ميشود كه ذنوب غير از سيّئات است.
آنوقت اين از رسم قرآن است كه درباره سيّئه تكفير و درباره ذنب غفران
بكار ميبرد ولى هنوز كاملا علّت آن برنگارنده روشن نيست از طرف ديگر سيّئه گويا
گاهى بگناه هم اطلاق شده است مثلوَ مَنْ جاءَ
بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَهاانعام: