responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 106

بطور ورانداز و دقّت و ارزيابى نگاه ميكنيم. منظور اين است كه زنان بمردان نامحرم و بالعكس بطور ورانداز نگاه نكنند و باصطلاح با «ريبه» نگاه نكنند نه اينكه چشم را برهم نهند.

«غضّ» هم بنفسه و هم به «من» متعدى ميشود لازم است «من» در هر دو آيه براى تعديه باشد يعنى: بمؤمنان بگو نگاه خويش را از نامحرم بپوشانند ...

بمؤمنات بگو نگاه خويش از نامحرم كوتاه كنند و عورت خويش بپوشانند.

غَطش: (بر وزن فلس) تاريك شدن. در لغت آمده: «غَطَشَ‌ اللَّيْلُ‌ غَطْشاً: أَظْلَمَ» اغطاش لازم و متعدى هر دو آمده است. وَ أَغْطَشَ‌ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها نازعات: 29. يعنى شب آسمانرا تاريك گردانيد و نور آنرا خارج كرد رجوع شود به «سماء» اين كلمه تنها يكبار در قرآن آمده است.

غطاء: پرده. در مفردات گويد: غطاء مثل طبق و نحو آنست كه روى چيزى گذاشته شود چنانكه غشاء مثل لباس و نحو آنست كه روى چيزى بگذارند و آن كنايه از جهالت است.

الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي‌ غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً كهف: 101. ظاهرا مراد از «ذكر» پى بردن بنظم موجودات است كه سبب يادآورى خدااند يعنى كسانيكه از ديدن آيات و شواهد ربوبيّت من چشمشان در پرده‌اى بود و قدرت شنيدن نداشتند و «عمى و صمّ» بودند نه با ديدن خداشناس شدند و نه با شنيدن. آن نظير وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً جاثيه: 23. است غشاوه و غطاء از آثار كفر و عصيان است كه شخص را نسبت بديدن و شنيدن شواهد خالق بى‌اعتنا ميكند.

لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ‌ غِطاءَكَ‌ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ق: 22. ملاحظه آيات ما قبل روشن ميكند كه مراد از «هذا» قيامت و احوال آن است و خطاب‌ «كُنْتَ»

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست