responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 100

زخم جارى شد. راغب گويد: آنچه از پوست اهل آتش متقاطر شود.

بعضى‌ها غسّاق را آب كدر و كثيف گفته‌اند و چون غسّاق در آيه مقابل «شراب» آمده ممكن است مراد از آن آب كثيف باشد.

غَسل: (بر وزن فلس) شستن. در قاموس گويد: آن بفتح اول مصدر و بضمّ آن اسم است (از اغتسال) در اقرب الموارد هر دو را مصدر خوانده و قول قاموس را بلفظ «قيل» آورده ايضا در قاموس گفته گاهى مصدر آن بضمّ اول آيد.

فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ‌ مائده: 6. رويها و دستهايتان را تا مرفقها بشوئيد.

اغتسال: شستن بدن «اغتسل الرجل:

غسل بدنه» وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا نساء: 43. و نه جنب تا غسل كنيد مگر بصورت عبور كنندگان رجوع شود به «عبر».

مغتسل: بصيغه مفعول محل شستشو ايضا آبيكه با آن شستشو كنند. ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ‌ بارِدٌ وَ شَرابٌ‌ ص: 42. راه برو با پايت اين آب شستشو است، خنك و خوردنى است ميشود مغتسل را محل شستشو نيز گرفت رجوع شود به «ايّوب».

غسلين: فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ. وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ‌ غِسْلِينٍ‌ حاقة:

35 و 36. در مجمع گفته: غسلين چركى است كه بوسيله سيلان از ابدان اهل آتش شسته و ريخته ميشود. در اقرب الموارد گويد: ياء و نون بر آن اضافه شده چنانكه در «عفرين» بقيه سخن در «ضريع».

ناگفته نماند: ظاهرا غسلين عبارت اخراى غساله است كه بمعنى آب ريخته شده از محل شوئيده ميباشد و آن يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.

غشى‌: پوشاندن و فرا گرفتن.

«غَشِيَهُ‌ الْأَمْرُ: غَطَّاهُ» امر او را فرا- گرفت. وَ تَغْشى‌ وُجُوهَهُمُ النَّارُ ابراهيم: 50. آتش رويشان را فرا گيرد.

وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ ليل: 1. سوگند بشب آنگاه كه فرا گيرد.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 5  صفحه : 100
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست