همينطور است آيه «وَقالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْشاءَاللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ
دُونِهِ مِنْشَيْءٍنَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْشَيْءٍ»نحل: 35.
ايضا انعام: 148- زخرف: 20. رجوع كنيد به الميزان ذيل آيه «أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْيَشاءُاللَّهُ أَطْعَمَهُ ...».
شىء: هر چيزيكه علم بآن تعلق گيرد و از آن خبر داده ميشود. لفظ آن
مذكّر است ولى بر مذّكر و مؤنث اطلاق ميشود. و بر واجب و ممكن گفته ميشود جمع آن
اشياء است (اقرب).
طبرسى رحمه اللّه ذيل آيه 20 بقره از سيبويه نقل كرده: شىء بر موجود
و معدوم هر دو اطلاق ميشود و بقولى فقط بموجود اطلاق ميشود. قول اول صحيح است و آن
قول متكلمين ميباشد.
مؤيد آن قول خداست در اين آيه كه فرموده: «إِنَّاللَّهَ عَلى كُلِشَيْءٍقَدِيرٌ»زيرا هر چيز جز خدا محدث است و هر محدث را دو حالتى است حالت وجود و حالت
عدم و چون موجود شد از قدرت موجد خارج است زيرا موجود بعد از وجود دوباره ايجاد
نميشود پس ميدانيم كه خدا قبل از ايجاد آن قادر است تا آنرا بوجود آورد.
راغب گويد: نزد بعضى شىء عبارت است از موجود (نه معدوم) و اصل آن
مصدر شاء است. چون وصف خدا باشد بمعنى (فاعل) است و چون غير خدا را با آن وصف كنيم
بمعنى مفعول باشد. يعنى آنگاه كه گوئيم «اللّهشىء» معنايش آنست كه خدا مريد است و مشيت دارد و چون گوئيم «زيدشىء» يعنى زيد خواسته شده است
خداوند خواسته و او را آفريده است آنگاه راغب گويد «قُلِاللَّهُ خالِقُ كُلِشَيْءٍ»بمعنى مفعول و مشىء است «قُلْأَيُشَيْءٍأَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ»انعام: 19.
بمعنى فاعل است يعنى كدام خواهنده و مريد بزرگتر است از حيث گواهى.
ناگفته نماند «شىء» مجموعا
284 بار در قرآن مجيد بكار رفته.