دنيا در پيش رو و اولاد در پشت سر و بعد از مرگاند و كارهاى ايمانى در سمت راست و گناهان سمت چپىاند.
يعنى مردم را از جهت اموال، اولاد، افراط در كارهاى دينى و عقيدههاى دينى و ارتكاب گناهان فريب داده و اضلال ميكنم (از الميزان).
ناگفته نماند: شمال يكى از جهات اربع و مقابل جنوب است ولى در قرآن كريم در آن بكار نرفته و در نهج البلاغه خطبه 117 فرموده
«فَلَا أَطْلُبُكُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمَالٌ».
كه مراد باد جنوب و شمال است.
ايضا شمال بادى است كه از شمال كعبه ميوزد (راغب) در اقرب آمده:
آن بادى است كه از طرف حجر اسماعيل ما بين مشرق و بنات نعش ميوزد.
شمول: فرا گرفتن. احاطه. آنرا پيچيدن نيز گفتهاند مثل جامه بخود پيچيدن در اقرب گويد «اشْتَمَلَ عَلَيْهِ الْأَمْرُ: أَحَاطَهُ بِهِ» «قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ» انعام: 143 و 144.
بگو: آيا آندو نر را حرام كرده يا آندو ماده را؟! يا آن بچهاى را كه رحمهاى آندو ماده در بر گرفته؟! اشتمال فقط در دو آيه فوق آمده است.
شنا: «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا ...» مائده:
8. شنئان بفتح نون و سكون آن خوانده شده و آن بر هر دو قرائت مصدر است (مجمع و اقرب) و بسكون نون بمعنى وصف نيز آمده است (راغب و اقرب) و معنى آن على اىّ حال بغض و كينه است يعنى: بغض و عداوت هيچ قومى شما را به بى عدالتى وادار نكند عدالت كنيد.
شانئ: كينه ور. دشمن. «إِنَ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» كوثر: 3. در نهج البلاغه خطبه 222 آمده
«وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا».
يعنى معجونى كه آنرا مبغوض داشتم گوئى با آب دهان يا استفراغ مارى