557 ميگويد: اين خورشيد نيز نميتواند تا ابد انرژى از دست رفته خود را
جبران كند و بايد پير و سرد شود، زيرا ضمن تراكم و انقباض گازها لحظهاى فرا ميرسد
كه جبران حرارت متوقف ميگردد از اين پس ... بايد لا ينقطع خنك شود، نخست بكوتوله
زرد، سپس بكوتوله سرخ تبديل گردد و سر انجام بكلى خاموش شود. و در ص 263 ميگويد:
نبايد وحشت كرد زيرا خورشيد ما باز ميليونها سال ديگر كه قابل شمارش نيست نور و
حرارت خود را بزمين خواهد فرستاد.
اجتماع خورشيد و ماه
«فَإِذابَرِقَ الْبَصَرُ. وَ خَسَفَ الْقَمَرُ. وَ جُمِعَالشَّمْسُوَ الْقَمَرُ. يَقُولُ
الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ»قيامت: 7- 10. چون ديده خيره شود و
ماه بگيرد و خورشيد و ماه مجتمع شوند، انسان گويد:
فرارگاه كجاست؟
آيات درباره قيامت است و ظاهر آنست كه در قيامت و هنگام از بين رفتن
نظم كنونى خورشيد با ماه بهم خواهند رسيد و يكى خواهند شد.
شايد در اثر انبساط دائمى فاصله ميان آنها پر شده بهم خواهند پيوست و
شايد در هم ريختگى موجب چنين پيش آمدى خواهد بود. اين بود آنچه بنظر ما در قرآن
راجع بخورشيد آمده است خورشيد از جمله پشتوانههاى بزرگ زندگى است و بدون آن حيات
ميّسر نيست لذا قرآن مرتب ميگويد:
كه خورشيد را خدا رام كرده است.
زيرا كه اگر رام و مسخّر نميكرد عالم چنين نبود (سُبْحَانَ مَنْ
سَخَّرَالشَّمْسَوَ الْقَمَرَ وَ دَبَّرَهُمَا) در
ملحقات صحيفه سجّاديه هست
18 جمع
آن اشمل و شمل و شمائل ميايد، در قرآن فقط شمائل بكار رفته مثل «يَتَفَيَّؤُاظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ
وَالشَّمائِلِسُجَّداً لِلَّهِ»نحل: 48. سايههاى آن از راست و چپ
سجده كنان بر ميگردد.