يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُأَشْتاتاًلِيُرَوْا أَعْمالَهُمْزلزله: 6. آنروز مردم متفرق و
مختلف ظاهر ميشوند تا كارهاى خويش را به بينند. ظاهرا مراد از اشتات پراكنده و
بىنظم بودن است چنانكه فرمودهيَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌقمر:
7. و
فرمودهيَوْمَ
يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِقارعه: 4.
شتاء: زمستانإِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِقريش: 2. معنى آيه در «رحل» گذشت.
شجر: (بفتح
ش، ج) درخت، اهل لغت گفتهاند هر چه از روئيدنيها تنه دارد شجر است و آنچه تنه
ندارد نجم و عشب و حشيش استوَ النَّجْمُ وَالشَّجَرُيَسْجُدانِرحمن: 6. يعنى علف و درخت سجده ميكنند.
شجر را مطلق و واحد آنرا شجره گفتهاند مثل ثمر و ثمره، تمر و تمره
نحووَ
لا تَقْرَبا هذِهِالشَّجَرَةَفَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَبقره: 35. ولى در بعضى آيات شجره
مطلق نيز آمده است نحووَشَجَرَةًتَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِمؤمنون: 20.وَ لَوْ أَنَّ ما فِي
الْأَرْضِ مِنْشَجَرَةٍأَقْلامٌلقمان:
27.يُوقَدُ مِنْشَجَرَةٍمُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍنور: 35. اما احتمال دارد در اين آيات كل فرد فرد مراد باشد.
فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيماشَجَرَبَيْنَهُمْ ...نساء:
65. مراد
از شجر مشاجره و تنازع است منازعه را از آن تشاجر گويند كه سخن دو خصم يا خصوم مثل
برگ و شاخه درخت بهم مختلط ميشوند (مجمع) يعنى: پس نه بخدايت قسم اهل ايمان
نميشوند تا تو را در اختلاف خويش حاكم كنند.
در نهج البلاغه خطبه 106 آمده
«وَتَشَاجَرَتِالنَّاسُ بِالْقُلُوبِ».
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَالشَّجَرِالْأَخْضَرِ ناراًيس: 80. معنى آيه در «خضر» ديده شود.
وَ لا تَقْرَبا هذِهِالشَّجَرَةَفَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَبقره: 35. مراد از شجره همان درختى
است كه آدم و زنش از